سلام و معذرت خواهی از شما مهربونها
سلام ما بلاخره بعد از یه غیبت 11 روزه برگشتیم ، ببخشید که دلواپستون کردیم اخه تقصیر خودمون نبود ،4 شنبه ،پنجشنبه و جمعه هفته گذشته که تو عروسی بودیم و سرمون گرم مهمون هامون و عروسی بود و حسابی بهمون خوش گذشت و شب جمعه که مامان خواست بیاد پای نت و براتون خبر های خوب بده متاسفانه دید که نتمون قطع شده و دیروز خود به خود وصل شد چون هر چی بابایی پیگیر بود می گفتند مشکلی نیست ،ما که موندیم اگه مشکلی نبود چرا خود به خود قطع شد و بهد هم خودش یه هویی وصل شد.
راستی حال من همون روزی که مامان براتون نوشت خوب شد و از فرداش شدم همون ووروجک سابق چون مامانی حسابی بهم رسید و من هم چون پسملی قویی هستم زود خوب شدم ولی مامانیم حالش زیاد خوب نبود چون از روز سه شنبه یعنی 27 تیر سینه ی چپش که من فقط از اون شیر می خورم درد می کرد تا این که دردش شدید تر شد و چند روز پیش رفت دکتر و دکتر هم بعد از معاینه گفت به خاطر ضربه ای که به سینه تون خورده چون شیر می دید شیر جمع شده و گلوله شده و چون تو دوران شیر دهی هستید و پسملتون هم فقط از یه سینه تون شیر می خوره نمی تونیم مومو گرافی بکنیم و چون قطی نمی تونیم بگیم چیه پس هیچ دارویی هم تجویز نمیشه و اگه دردش شدید شد از مسکن استفاده بکنم و موقعی هم که دیدی نمی تونی دردش رو تحمل کنی باید نی نی رو از شیر بگیری تا ما بتونیم ازمایش و مومو گرافی بکنیم ولی مامان نمی خواد به این زودی من رو از شیر بگیره پس دعا کنید تا زود زود درد سینه اش خوب بشه.
مامانی ساعد دست راستش هم اسیب دیده و با عرض شرمندگی من باعثش شدم اخه روز یکشنبه مامان و بابا تو اتاق من کنارم دراز کشیده بودند و مث دو تا مرغ عش داشتند برا هم جیک جیک می کردند که من جوجه هوس شیطونی کردم و با تمام قدرتم با باسنم نشستم رو ساعد مامان و مامانی مهربونم برای این که من نترسم جیکش در نیومد ولی من و بابا دیدیم که رنگش مث گچ سفید شد و شروع کرد به گریه کردن من خیلی ناراحت شدم و مامانی رو ناز کردم و بوسیدمش ولی تا مامان خواست نازم کنه دید نمی تونه دستش رو تکون بده البته خدارو شکر که ضربه وارده زیاد سنگین نبود که ساعد ماماتن بشکنه ولی ضرب دیده گیش به قدری شدید بود که نمی تونست دستش رو تکون بده.
خلاصه که مامانی تو این مدت حسابی مجروح شده هم از سمت چپ هم از سمت راست.