تو دلیل بودنی
می دونی که من با تو مادرم،
می دونی که با تو عاشق ترینم
می دونی که تو نفسی برای من همه کسی
می دونی مث خون، جاری تو رگهامی
می دونی که تو یه فرشته ای که تو سرنوشتمی
می دونی که تو برام تکی و بهترینی
می دونی که ناز چشمهات رو به قیمت جون خریدارم
می دونی که با تو زنده ام
می دونی که برام نماد بهشتی
می دونی که برام ارامبخشی
می دونی که تسکین هر دردی
می دونی که دلیل بودنی
خوب اگه نمی دونی بدون،با تو عاشق ترین ، تو نفسمی و من از تو جون می گیرم ،یه فرشته ای که تو هوای تو اوج میگیرم .
اصلا می دونی چیه تو خود منی یا شاید هم من تو ام
نمی دونم تو منی یا من تو ام هر چی که هست من با تو زنده ام و با تو نفس میکشم تو دلیل بودنمی ،نه اصلا تو خود خود بودنی و من با تو توی بهشتم
عکسهای دلیل زندگی رو می تونید تو ادامه مطلب ببینید
سر اشپز کوچکولوی من که خودش یه روزی به جای غذا قراره خورده بشه،ووروجک هر وقت من غذا درست می کنم میاد و یه قابلمه بر می داره و توش یه پیاز و یه سیب زمینی میندازه و هم می زنه تازگی هم یاد گرفته از لیوانش توی قابلمه اب میریزه و کمی هم نمک
در پس این چهره اروم و معصوم رادینی شیطون و وروجک قرار داره ،می گید نه خودتون ببینید
چون بابایی عاشق ژله است براش ژله درست کرده بودیم که قتی داشتم تزئینش می کردم ووروجک مث یه میو پرید و یه چنگ زد و یکی از ژله هارو برداشت و دیگه چیزی نمی گم خودتون ببینید......
ژله ی بیچاره که قبل از نابودی به این شکل بود
یه نانازی جیگر طلا که مامان جونش به جون اون بنده
قربون دندونای خرگوشیت بشم ،خرگوشک من ( اینجا بهش گفتم دندونات کو و رادین داره نشونشون میده)
پسمل ناناز من می تونه چند دقیقه سر پا بایسته بدون این که من کمکش کنم ،با واکرش میره و همین که پیش ماهی ها رسید واکر رو ول میکنه و سر پا می ایسته و وقتی خسته شد خودش میشینه
این هم از اقا کوچولو که دوست داره وقتی از لالا بیسدار میشه بپیچمش لای پتو ولی اگه تو خواب پتو رو بکشم روش با عصبانیت پرتش می کنه
پیاز برداشتم و می خوام سیب زمینی هم بردارم ولی مامانم نمی زاره
چه اسنک های خومزهای مطمئنا اگه سس بزنم خوشمزه تر هم میشه
وای چرا این جوری شد(داشته باشین انگشتش رو)
رادین سخت در حال مطالعه (فردا قراره برم لزمون پس باید حسابی اماده باشم)
شارژم داره تمم میشه برم خودم رو شارژ کنم و بیام