کیک تبلک بابایی
سشنبه که رز تبلک بابایی بود من و مامان صبح رفتیم بیرون تا هم یه چیزی برا بابایی بگیریم و هم مامان کمی خرید کنه،موقع رفتن من دست یه نی نی ی چیز رنگی رنگی دیدم که خیلی خوشم اومد و همش چشمم دنبالش بود اخه اسباب بازی نی نی خیلی خوشتل بود و وقتی باد بهش می خرد مث توربین هایی که بابایی اینها روی کوه عون ابن علی نصب کردند تکون می خوذد و می چرخید مامانی هم چن دید من ازش خوشم اومده و چشمم دنبالشه راهمون رو کج کرد و از یه مسیر دیگه رفتیم تا من نبینمش واز این که از اون ها ندارم غصه نخورم ،خرید هامون رو کردیم و داشتیم بر می گشتیم که جلوی یه فروشگاه که لباس نی نی گولو میفروشه ایستادیم و مامان مشغول دید زدن به لباس ها بود که برق یه چیز خوشتل چشمهای من رو به طرف خودش کشید و کمی که دقت کردم دیدم بله کمی پایین تر از فروشگاه کنار خیابون پره از اون چیز رنگی چرخون که دست نی نی بود کلی خوشحال شدم و جیغ کشیدم اولش مامان ترسید و فکر کرد اتفاقی برام افتاده و من و بوسید و گفت جیگر طلام چی شده و من با خوشحالی و خنده های همراه با جیغ با انگشتم به اون وسیله های رنگی که داشتند می چرخیدند اشاره کردم ونشون مامانی دادم مامانی هم من رو برد نزدیک و من بعد از کمی نگاه کردن یکیش رو انتخاب کردم یعنی با دستم کشیدمش و مامانی یه چیزی از تو کیفش در اورد و به اقای فروشنده داد که من بعدا فهمیدم اون کاغذها پول بودند که مامانی بهش داد و در ازای اون کاغذها این وسیله ی رنگی که حالا می دونم اسمش فرفره هست برای من شد.
بعد این که برگشتیم خونه مامان دستبه کار شد و برای بابایی کیک پخت و با م تزئینش کردیم ،مامانی هر سال برای بابایی جشن تبلک مفصل و سوپرایزی می گرفت ولی امسال به خاطر من نشد و قرار بود جشنمون سه نفره برگزار بشه،و عصرمامانی همه چیز رو مرتب کرد و کیک رو گذاشت رو اپن و کنارش هم کلی شمع روشن کرد و یه متن زیبا هم برای بابایی نوشتیم و دوربین رو هم زوم کردیم رو در ولی بابایی کمی دیر کرد و من دیگه خسته شده بودم و لالا داشتم و دیگه نتونستم چشمهام رو باز نگه دارم اخه لالا اومده بد و مهون چشمهام شده بود پس به ناچار رفتم و خوابیدم وجشن دو نفره برگزارشد البته من که خواب بودم بابایی و مامان اومده بودند و با من عکس گرفته بودند.
برای دیدن عکسها لطفا بیایید ادامه مطلب
دارم میرم تا به مامان جونم کمک کنم
این هم عکس کیک تبلک بابایی که من و مامان درستش کردیم
اون ادمکی که مامان با توت فرنگی درست کرده و وسط کیکه نماد رباتیه که بابا داره درستش میکنه
این هم عکس ففره ره ی من