رادینرادین، تا این لحظه: 13 سال و 5 روز سن داره

رادین اقا عشق ماما نفس بابا

رادین اتیش پاره

1390/9/12 0:24
1,184 بازدید
اشتراک گذاری

Hello 
Hi Glitter Graphics and Scraps for Orkut, Myspace, Hi5

من و مامان دیروز رفتیم خونه خاله سعیده دوست مامان،خاله سعیده یه فرشته ی کوچولو داره که اسمش بهسا ست و دو ماه از من کوچیکتره  من تا حالا ندیده بودمش و مامان میگه ابجی من  چون وقتی تازه به دنیا اومده بود و مامانش شیر نداشت بهسا خانوم تو شیر با من سهیم شدن و از شیر مامان من خوردن.

عصر که رفتیم خونشون خاله های دیکه ای هم اونجا بودند که من با شیرین کاریهام حسابی دل همشون  رو بردم طوری که خاله ها می گفتند اگه بدونیم که نی نی مون مثل این یعنی من خوشگل و دوست داشتنی و اروم میشه حاظریم ده تا نی نی بیاریم .

من بغل یکی از خاله ها بودم که چشمم افتادwww.smilehaa.org به بهسا که رو تابش لم داده بود من هم دلم می خواست برم رو تاب و چشمم به بهسا بود که هر وقت اومد پایین من برم ولی خانوم خانوم ها حالا حالاها فکر پایین اومدن از روی تاب رو نداشت و من باید یه کاری می کردم و چه کاری بهتر از این که شروع کنم به دست و پا زدن www.smilehaa.orgو صدا در اوردن تا بهسا رو بکشم پیش خودم ،بله بلاخره نقشم گرفت و خانوم کوچولو اومد بغل مامانش و من هم شروع کردم به داد و بیداد و سریع مامان منو گذاشت رو تاب و دیگه تا موقع برگشتن به خونه از رو تاب پایین نیومدم،اخه تاب بهسا صورتتی بود با عروسکهای قرمز و من این رنگهای شاد رو خیلی دوست دارم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان ایلیا
13 آذر 90 10:49
سلام خوشگل اتیش پاره دیگه داره به ملاقاتمون نزدیک میشه داره قند تو دلم اب میشه به مامانت بگو زودتر اماده شین بیاین دیگه.......من بگیرم بخورمت


به روی چشم خاله جون
خاله سیما
13 آذر 90 11:35
عزیزم یک خبر خوبی که گرفتم مامان گفت همین روزا قدم رنجه میکنید میایید خونه مامی .. خیلی خوشحال شدم رادین رو از خیلی وقت پیش ندیدم ..












خاله جون داریم میاییم تا شمارو ببینیم
خاله هدي ياسمين زهرا
13 آذر 90 11:50
خيلي كوشمولوي بلايي هستي ها! از خودت نيرنگ در وكني


وای خاله دستم رو شد