رادینرادین، تا این لحظه: 13 سال و 5 روز سن داره

رادین اقا عشق ماما نفس بابا

90/9/10

1390/9/11 17:52
863 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام عسل مامان   شکلکهای جالب آروین

جو جو خان دیروز حال ماما خوب نبود وبازم فشارش افتاده بود طوری که مدام چشام سیاهی می رفت و وقتی شمارو بغل می کردم نمی تونستم تعادلم رو حفظ کنم شما فسقلی خان هم همش می خواستی بازی کنی و من و که می دیدی دستاتو باز می کردی که مامان بیا بازی منم با اون وضع هم باید با شما باز می کردم هم کلی کار داشتم که باید انجام می دادم هر چند که نتونستم به همه کارام برسم فینگیلی من دیروز شما برعکس مامان حسابی شارژ بودی طوری که شب که بابایی اومد و بعد از کلی بازی بازم حاظر نبودی بخوابی و همین که رو تخت می ذاشتیمت و می یومدیم بیرون تا مثل همیشه تنهایی لالا کنی سر صدا می کردی که بیایین و با من بازی کنید اخر سر هم با اینکه عصبانی و کلافه شده بودم ولی شمارو گذاشتم رو پاهام و پتورو کشیدم رو سرت  تا شاید لا لا کنی ولی چند ثانیه طول نکشید که یه کار بامزه کردی و باعث شدی تا عصبانیتم تبدیل بشه به بمب خنده،جو جو خان رو پاهام که بودی احساس می کردم که بیش از حد داری زیر پتو وول می خوری و بعد  صدای خندتو شنیدم همین که پتورو کنار زدم دیدم بله برگشتی و دمر شدی و انگشت شصت پامو گرفتی و داری می خندی.

بابایی که دید نمی خوابی شمارو اود و گذاشت وسط نشیمن و شما پتورو کشیده بودی روت و فقط چشای نازت بیرون بود و مثل یه گربه کوچولو داشتی مارو نگاه می کردی و با چشمهای نازت دلبری می کردی ،الاهی فدات شم اخر سرهم ازبس به من نگاه کردی و من محلت نذاشتم خوابت برد و بابایی شمارو برد گذاشت تو اتاق.وقتی که خوابیدی دلم گرفت از این که عصبانی شدم و وقتی داشتی مثل یه پیشی ناناز siamzip.comنگام می کردی نیومدم پیشت و نبوسیدمت. 

این هم عکست که بعد از کلی بازی گوشی بلاخره مثل یه فرشته خوابیدی.

الاهی من فدای  نگاه ناز و کنجکاوت بشم

.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان ایلیا
11 آذر 90 19:02
سلا خوشگل من جوجوی ناز نازی منم خیلی دلم میخواست اونجا بودم واز اون لوپای گل گلی بوس میکردم کلی باهات بازی میکردم
مامانش نظرهای قبلیم نیومده تایید نکردی؟


سلام ،عزیزم همهی نظر هات اومده ولی این چند روزه به خاطر عمل پای سپید از بس سرم شلوغ بود همهی کارهامو ناقص می کردمو نمی رسیدم نظرات رو تایید کنم ببخشید.
خاله سیما
11 آذر 90 22:36
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$________$$
__________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$
____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$j
____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$r
____________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$
____________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$
__________________$$____$$$$$$$$$$$$$$
________________$$______$$$$$$$$$$$$$$
______________$$________$$$$$$$$$$$$$$
____________$$__________$$$$$$$$$$$$$$
__________$$____________$$____$$$$$$
________$$______________________$$$$
______$$__________________________$$
____$$____________________________$$
__$$______________________________$
____$$$$___$$$$$$$$$$____$$$$
__$$???$$$$$$$$$$$$$$$$$$$???$$
__$$??$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$??$$
___$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
_____$$$$$¶¶¶$$$$$$¶¶¶$$$$$$$
____$$$$$$¶¶¶$$$$$$¶¶¶$$$$$$$
____$$$$$$$$???¶¶¶???$$$$$$$$
____$$$$$$$????¶¶¶????$$$$$$$
_____$$$$$$????????????$$$$$
_______$$$$$$???????$$$$$$$
_____$$$*****$$$$$$$$********$
_$$$$***********$**************$
$$$$$********** ** **** *********$
$$$$$$$$$****** * **************$
$$$$$$$$$$$*** * ******$$$$$$$$$$
$$$$$$$$$$$*** ** ***$$$$$$$$$$$$
_$$$$$$$$$*** *****$$$$$$$$$$$$$
___$$$$$$*********$$$$$$$$$$$$
_____$$$$************$$$$$$$$$$$
__$$$$$$$$$************$$$$$$$$
_$$???????$$$**********$$????$$$$$$$$
$$???????????$$$*****$$$???????????$$
$$????????????$$$$*$$$$$???????????$
________$$????????????$$$$$$$$$$?????????$$
$$$?????????$$$____$$$$$???????$$$



مرسی خاله ی خوشگل و مهربونم.
خاله سیما
12 آذر 90 0:04
..
...........|""""""""""""""" " """"""""|\|_
...........|......*اينم وسيله!!!* ....|||"|""\___
...........|________________ _ |||_|___|)
...........!(@)'(@)""""**!(@ )(@)***!(@)
اگه خواستي ازراه دريا بيااااااااا

°°°°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°°°°|__/
°°°°°°°°°°°°|___/
°°°°°°°°°°°°|____/°
°°°°°°°°°°°°|_____/°
°°°°°°°°°°°°|______/°
°°°°°°______|_______________
~~~~/____________________\~~~~
,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-


سلام مرسی خاله جون من فردا دارم می یام ارومیه.
خاله سیما
12 آذر 90 0:05

..I Love you
.I Love you
.I Love you
..I Love you
...I Love you
....I Love you
.....I Love you
......I Love you
.......I Love you
........I Love you
.......I Love you
........I Love you
........I Love you
........I Love you
.......I Love you
......I Love you
.....I Love you
....I Love you
...I Love you
..I Love you
.I Love you
.I Love you
.I Love you
..I Love you
...I Love you
...I Love you
.....I Love you
......I Love you
.......I Love you
........I Love you
........I Love you
........I Love you
.......I Love you
......I Love you
.....I Love you
....I Love you
...I Love you
..I Love you
.I Love you
.I Love you
.I Love you
..I Love you
...I Love you
....I Love you
.....I Love you
......I Love you
.......I Love you
........I Love you
........I Love you
........I Love you
.......I Love you
......I Love you
.....I Love you
....I Love you
...I Love you
..I Love you
.I Love you
.I Love you
..I Love you
...I Love you
.....I Love you
......I Love you
.......I Love you
........I Love you
........I Love you
........ I Love you
.......I Love you
......I Love you
.....I Love you
....I Love you
...I Love you
..I Love you
..I Love you
.I Love you
.I Love you
..I Love you
...I Love you
....I Love you
.....I Love you
......I Love you
.......I Love you
........I Love you


خاله جون دستت درد نکنه من هم شمارو یه عاااااااااااااااالمه دوست دارم