یاد خوش دوران کودکی به خیر
یادش به خیر چه دوران خوبی داشتیم ،بی خیال وسرخوش همه ی فکرمون پی بازی بود وتنها دغدغمون مشق های فردا،تابستون ها هم با دختر عموها وپسر عمو ها عالمی داشتیم و موقع عید سر این که عیدی کی بیشتر از بقیه است مسابقه میزاشتیم.چقدر خوش بودیم وقهر هامون چه زود جاشو به اشتی وجیجی باجی شدن می داد خاله بازی وگرگم به هوا تو روز های دراز تابستون با بچه های کوچه چه کیفی داشت.وقتی ظهر بعد از نهار مامان می گفت باید بخوابین چه زود دلمون برای دوستا وبازی هامون تنگ میشد وهر جوری شده از خونه می زدیم بیرون.
چه کیفی می کردم وقتی بین پسر خاله هام ریاست می کردم واخر سر هم به طرز ماهرانه ای موهاشون رو کوتاه می کردم و بزرگ تر ها با من کاری نداشتند و اون هارو دعوا می کردند که نگین نیم وجبی سر همتون رو شیره مالیده و بازم موهاتونرو کوتاه کرده.
یادش به خیر پسر خالم سجاد یه سال از من بزرگتر بود و همیشه از من دفاع می کرد و می گفت ما خودمون گفتیم موهامونرو کوتاه بکنه.بیشتر خاطرات کودکی ما با پسرخالم بود،ازبرگزاری مراسم ختم برای ماهی گلی عید گرفته تا مسابقه دوچرخه واخر سرهم ول کردن دوچرخه تو کوچه هاودعوا سر شخصیت های کارتونی که اون من وتو اون نیستی.
یاد همبازی دوران کودکیم بخیر و روحش شاد چه عذابی کشیدیم وقتی شنیدیم که دیگه پیش ما نیست،تابستون دو سال پیش درست روز عروسی پسر خاله بزرگه بود که خبر دار شدیم که تو سانحه تصادف جوون رعنا مون رو از دست دادیم واون هم بازی دوران کودکی پر کشید رو رفت و بقییه هم بازیهاشو با خاطراتش تنها گذاشت.
این هم عکسیهایی که من رو برد به دوران خوش کودکی.
اقا جوونه دایی بهرام که الان دوتا دخمل خیلی خوشگل داره،نی نی که بغلشه دایی هادی رادین که الان برا خودش اقا شده دکتر شده دخمل کوچولو خود من و و اونی هم که ژست مر دونه گرفته خدا بیامرز پسر خالمه
شما هم به ادامه مطلب برید تا تا باهم بریم به دوران خوش کودکی
پروقسور بالتازار
رامکال
زبل خان
بامزی قویترین خرس جهان(که قراره رادین جاشو بگیره وبشه رادین قویترین پسر جهان)
کوتلاس-گامبا
پینوکیو و سند باد
معاون کلانتر
افسانه سلطان و شبان(که مامان ها وبابا هامون نگاش می کردند)
با اینا چی می شد خرید؟؟