رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره

رادین اقا عشق ماما نفس بابا

سلام و صدتا سلام

1391/6/9 1:09
4,219 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوست جونی هامون،بلاخره طلسم شکست و مامان تونست امشب بیاد و وبم رو اپ کنه اخه یه مدتی بود مامانیم تنبل شده بود و دل به هیچ کاری نمی داد و حوصله هیچ چیزی رو نداشت به جزئ من ،

تو این مدتی که نبودیم خیلی کارها کردیم چند روزی ارومیه رفته بودیم و بعد از برگشتن هم سرمون به تولد و عروسی و مهمونی گرم بود و صد البته دلیل اصلی نبودنمون هم شیطونی های من بود چون از بس شیطون شدم که تا مامان یه ثانیه ازم چشم بر می داره شیطونی می کنم و گاها هم کارهای خطر ناک مامان به خیال خودش فکر می کرد بزرگتر بشم وقت بیشتری داره ولی با عرض معذرت باید به اطلاعش برسونم که هرچی بزرگتر میشم شیطونیام هم بیشتر میشه و کنجکاوتر میشم و دلم می خواد زود زود دنیای اطرافم رو بشناسم و قاطی ادم بزرگها بشم از صبح که بابایی می ره سر کار من هم بیدار میشم اخه من مرد دوم خونه هستم و وقتی بابا نیست باید مراقب همه چی باشم و اگه بخوابم امورات خونه از دستم در میره البته چون خیلی جو گیر میشم بابا هم خونه اومدنی رضایت نمی دم و نمی خوابم و تا خود شب و بعضا تا نصف شب بیدارم و تا مامان کامپیوتر رو روشن می کنه و می خواد بیاد پای نت زودی خودم رو می رسونم و موس رو از دستش می گیرم تا خدایی نکرده وارد سایتهای ناجور نشه اخه جدیدا تو تلوزیون خیلی در این مورد هشدار می دند و من انچنان با جدییت با صفحه کلید و موس کار می کنم که مامان دیگه قید کار با کامپیوتر رو می زنه و می ره تا به کارهاش البته اگه اجازه بدم برسه و من هم با خیال راحت کامپیوتر ر خاموش می کنم و می رم پیشش،

خاله ها بین خودمون باشه تو این مدت حسابی خرابکاری کردم و اتیش سوزوندم به مامان می گم یه پست مخصوص عکسهای شیطنتهام رو براتون بزاره و غیبتمون تو این چند روزه رو هم به حساب من ووروجک بزارید و من خودم از همتون معذرت می خوام.

این عکسهام تقدیم به شما تا شاید با دیدنشون از دیر کردنمون چشم پوشی کنید.

همون طوری که تو این عکس می بینید بعد از یه شیطونی حسابی اومد مث ارباب ها نشستم و از مامان خواستم تا بهم بیسکوییت بده تا نوش جان کنم

این ها اسباب بازی های مورد علاقه من هستند و اون هایی که پشت سرم تو استخر بادین فکر کنم مربوط به مامان و بابا بشن

اینجا هم که سخت مشغول کارم اخه بابا داشت رخت اویز های کمد رو نصب می کرد و من هم حواسم بهش بود و می دیدم که کار کار بابا نیست ولی خوب به روش نمی یاوردم تا این که یه فرصت خوب پیش اومد و همین که بابایی رفت تا به موبایلش جواب بده خودم رو رسوندم و شرع کردم به کار

از اونجایی که من عاشق شیرم با دیدنش از خود بی خود میشم و دوست دارم همش رو با پاکت سر بکشم

اینجا مامان می گفت کی شیر می خواد و من می گفتم رادین و خودم رو نشون می دادم اخه 3 ماهه که اسم خودم رو میگم اوایل می گفتم دادین ولی الان خیلی واضح می گم رادین

اینجا هم که بامزی مامان شیر خورده و قوی شده و می خواد ملق بزنه( اخه خاله ها من ملق هم می زنم و مامان اصلا این کار من رو دوست نداره و می ترسه حالا چرا می ترسه من نمی دونمنیشخندچشمکمتفکر)

این هم دوست جدید من لیلی گاست که با کمک مامان ساختیمش اول باهاش غریبی می کردم ولی بعدا همچین با هم اخت شدیم که دوست داشت همش بغل من باشه

این جا هم ازم خواست تا محل سرش رو تغیر بدم تا وقتی میرم تو اشپزخونه یا اتاق راحتر بتونه من رو ببینه

جونی کجایی که یادت به خیر یه زمانی من رو با این این طرف و اون طرف می بردند ولی حالا من بغلش می کنم و با خودم می گردونمش البته اینجا برای این که فکر نکنه از کار برکنار شده تصمیم گرفتم توش بشینم و از مامان بخوام تا یه دور با هم بزنیم و بیچاره مامان که از کت و کول افتاد چون گردش با کریر به مزاجم خوش اومد و یه دورم تبدیل شد به گردش نیم ساعت دور خونه و اخر سر هم جدایی همراه با گریه و من از ان روز کریر رو ندیدم چون بسته بندی شد و همراه روروئک و گهواره عازم کارخونه شدند تا برای مدت نا معلومی مهمون انباری باشند

و این هم نتیجه فک زدن مامانی با دایی هادی که من از فرصت پیش امده نهایت استفاده رو کردم و پشم تشکهای مبل رو ریختم بیرون

و یک نگاه کاملا مضلومانه برای به رحم اوردن دل مامانی تا مورد شماتت قرار نگیرم

مامان داشت خونرو مرتب می کرد و من هم رفتم بالای مبل تا از اون بالا بهتر شاهد تلاش مامانی برای جمع کردن دیخت و پاشهای خودم باشم

(خوم به تنهایی قربون اون چشم هات و مژه هات بشم عسل من)

این یکی از دها مدل غذا خوردن منه چون با مکافات غذا می خورم و هر وعده ی غذاییم هم باید به یه مدل جدید بهم غذا بدند وگرنه قول نمی خورم

خاله ها از اونجایی که بزرگ شدم و موقع خواب البته اگه بخوابم مامان من رو می بوسه و میره و خودم تو اتاق تنها می مونم تا لالا کنم با این خرسی جون می خوابم

ببینید کودوم پیشی خوشمل ترهچشمکنیشخند

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (82)

خاله هدی یاسمین زهرا و محمد کوچول
9 شهریور 91 13:06
وای خدا چقدر دلم برات تنگ شده بود پیشی خوشگل (البته جسارت نشه خودتون گفتین پیشی منم پررو شدم) عکسها مثل همیشه عالیه . ماشااله به این چشم و مژه. بزرگ بشی دخترا بیچاره ها چیکار کنن باید همش عینک دودی بزنی دیگه اینکه تو هم مثل دخمل ما دست شیطونو از پشت بستی ها. یاسمین آروم و قرار نداره. همش راه میره و از درو دیوار بالا میره و همه چی رو میریزه بهم. همه چی رو داغون میکنه تعارف هم نداره. ماشااله مثل رادین جونه. شیطنت از چشمای این دوتا باهوش بازیگوش می باره اسفند و صدقه نشه فراموش
باران قلنبه
9 شهریور 91 13:29
سلام عزیزم خوشحال می شم به وب دخمل منم بیاین. دخملم باران مظفری توی مسابقه جشنواره رمضان 91 آتلیه سها شرکت کرده اگه می شه به سایت آتلیه سها بروید و در قسمت جشنواره رمضان به دخترم رای 5 بدهید .این جشنواره تا اول مهر مهلت داره. آدرس سایت آتلیه سها: Soha.torgheh.ir/festival یا به لینکش تو قسمت لینکهای وبم مراجعه کنید.مرسییییییییییییییییییییی. یادتون نره منتظرماااااااااااااااااااا
Mehman
9 شهریور 91 14:23
Akhe to che ghad nazi mahshalah chesh nakhori ishalah
مامان محمد مانی
10 شهریور 91 12:45
سلام گلم دلم یه عالمه برات تنگیده بود. ای پسر شیطون ...تو هم که کارهات مثل پسر منه
مریم
10 شهریور 91 13:02
salam azizam man az khanandegan khamoosh vebet hastamninitoon kheili nazeh.oon chand roozi ke gheibat kardi tarsidam ke khodaei nakarde be khater zelzeleh chizi toon shodeh basheh خوشحال میشم به وب منم سری بزنی
نسترن(یک عاشقانه آرام)
10 شهریور 91 21:14
سفانه
11 شهریور 91 0:32
لاحول ولا قوت الا بلا علی العظیم.... توروخدا این عکسها رو میذاری اسفند یادت نره نگین جونم.... هزار ماشاالله به این گل پسرت... الهی که همیشه سلامت باشه و شیطونی کنه برات... خیلی خوشحال شدم دیدم دوباره اومدی و پست گذاشتی دوستم...راستی اون سنجاق سر چی میگه تو سر این آقا پسرت ههههههههههه فداش شم من.. ببوسش
مه لقا
11 شهریور 91 12:59
ای خدا چقدر دلم تنگ شده بود واسه رادین.............خوشحالم صحیح وسلامتید
مامان ترانه
15 شهریور 91 16:50
هزارماشالله خیلی ناز و خوردنیه خدا بهت ببخشه دوست بببوووووووسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
عسل و غزل
15 شهریور 91 19:01
عزیزم خوشحالم که پست جدید ازتون میبینم خیلی نگرانتون بودم. نگین جون اسفند یادت نره ماشالا رادین جونم خیلی خوشگل شده(در ضمن پیشی شما از همه خوشمل تره)
مامان گلی
16 شهریور 91 9:30
قربون پسرنازم بشم داره بزرگ میشه کمک مامان بابا میکنه تاکاراشون زودتمام بشه کی میای کارای نجاری خونه مامان گلی راانجام میدی
الهه مامان روشا جون
16 شهریور 91 11:41
دیگه با وجود شماوروجکای با مزه اگه ماها آپ کنیم جای تعجب داره.
مامانی وروجک
17 شهریور 91 13:12
شیطونک چقدر اتیش میسوزونی تو پسر!گیره سرشو نگاه وا مگه تو دخملی؟چرا پشم کوسن مبل رو ریختی بیرون مامانی از دستش عصبانی نمیشی با این همه خرابکاری؟اگه نه حق داری کی دلش میاد از دست این پیشی ملوس خوشگل عصبانی بشه
مه لقا
18 شهریور 91 11:51
مامان نگین میدونی کجا میخوام این رادین رو قورت بدم؟؟؟؟ اونجایی که اشاره میکنه به خودش که من شیر میخورم.........ای خدا چقدر نازه وخوردنیه
رضوان مامان رادین
20 شهریور 91 16:02
عزیزم فدای لوگو چیدنت.. واسه دندونت خیلی ناراحت شدم..خدا کنه راه حلی باشه براش
مامی امیرحسین(فاطمه)
21 شهریور 91 13:22
وای خدا جونم رادین خیلی شیطون شدی!من جای مامان بودم یه جیغ حسابی میزدم!خیلی خوشگلم شدی.تپلی ناز من.معلومه که پیشی رادین خوشگلتره
Mehman
22 شهریور 91 0:17
Pas chera Matlabe jadid nemizarid khaste shodam az bas omadam diddm up nashode
نیایش
23 شهریور 91 15:29
سلام خاله به منم سر بزن. نی نی تون تقریبا هم سن منه سه ماه بزرگتر
مریم مامان محمد مانی
24 شهریور 91 12:35
نیستی نگین جون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ انشالله که هر سه تون سلامت باشید.
ما (من و گاهی بابا)
24 شهریور 91 21:47
واای ماشاالله ، چقدر بزرگ و زیبا شده جدا که بچه همسایه زود بزرگ میشه وقتی دیدی اون بلا رو سر مبل آورده واکنشت چی بود؟
مامان آرینا
26 شهریور 91 17:39
خصوصی عزیزم
الهه مامان روشا جون
27 شهریور 91 21:08
نگین جون دلم تنگ شد.کجایید؟؟؟؟؟؟؟
مامان یاسمین زهرا
28 شهریور 91 18:17
پیشی شما خوشگلتره
عرفان خان
29 شهریور 91 9:20
سلام...انشاله همیشه به شادی و گردش...خیلی پسر ناز داری ... وبش هم نازه ... دست مامان خوبش درد نکنه که اینهمه زحمت میکشه ... بهم سر بزن و دوست داشتی تبادل لینک کنیم... بوس ... بای
مریم مامان محمد مانی
29 شهریور 91 16:39
مامانی یکم تنبل شدی ها
sara
30 شهریور 91 0:09
مامانی چرا دیگه مطلب و عکس از دست داشتنی ترین پسر دنیا نمیذاری
سفانه
30 شهریور 91 13:44
دوستم کجایییییییییییییی؟ نگرانت شدم... نکنه تو هم مثل من دسته گل به آب دادی که نمیای؟؟؟؟؟؟؟ دلم برای خودت و گل پسرت و نوشته های قشنگت تنگ شده... بووووووووووووس
نایسل
31 شهریور 91 2:26
الهی قربونت ب رم اینقده شما نازی
خاله جون
4 مهر 91 13:54
هزاااااار ماشالله چه ني ني نازيه آقا رادين مامان و باباي خوب رادين جون دوست داريد يه آلبوم قشنگ براي جوجوتون درست كنيد؟ پس تشريف بياريد از وبلاگ من ديدن كنيد
مامان آرینا موفرفری
5 مهر 91 22:47
سلام نگین جون خوبی هیچ خبری ازتون ندارم.نگرانتون شدم
مامان آیهان
6 مهر 91 22:08
عزیزم نگین جان کجایی؟؟؟؟رادین جونم خوبههههههههه؟
مامان ایلیا کاکل زری
7 مهر 91 11:46
سلام گلم چرا نیستی؟؟ نمیای دلمون واستون تنگیده زود بیا دیگه با دسته پر بیا خیلی دوستتون داریم رادینم عشق خاله خوبه عکساشو زدم به گوشیم از دور میبوسمتون رمز واست خصوصی میزارم
مامان ایلیا کاکل زری
7 مهر 91 11:46
1365
مامان گلی
8 مهر 91 10:06
کجایی ردین من دلم برات تنگ شده
مامان محمد مانی
9 مهر 91 13:03
دلمون تنگیده نگییییییییییییییییییییییین جونیییییییییی رادیییییییییییییییییین جوننننننننننننننننننی کجایید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نگرانتون شدیم اگه کامنت ها رو خوندی بهمون سر بزن و از حالت با خبرمون کن.
نگار(مامان سام)
9 مهر 91 15:51
سلام آقا خوشگله.خیلی شیطون شدی ها.سام هم مثل توئه انقدر شیطونی میکنه که من به هیچ کاری نمیرسم.راستی چه جوری تونستی موفق بشی پشم مبل رو خالی کنی!!!!!!ولی خودمونیم ها صحنه جالبی شده.رادین جون من اومده بودم عکس های تولدت رو ببینم ولی انگار از تولد خبری نیست به مامان بگو زودتر عکسهای تولدت رو هم بذاره.
مامی امیرحسین(فاطمه)
12 مهر 91 11:17
رادین خوشگلم روز بروز آقاتر میشه.من که هر وقت میام وب شما کیف میکنم.چون هم ررادین روخیلی دوست دارم هم روش نگارش پست ها رو.
مه لقا
12 مهر 91 22:10
مامان نگین پس کجاییییییییییی؟نمیگی دلمون هزار جا میره.....................انشالله هرجا باشید سالم وخوش باشیدددددد ولی بیا یه سر بزن ما دلمون تنگ میشه برای خودت ورادین جونییییییییی
مامان سید کوچولو
12 مهر 91 22:28
سلام. چه عجب؟ یه سری هم به ما بزنین
متین مامی ایلیا
13 مهر 91 15:26
قربونت برم وروجک شیطون بلا با اون کارا و عکسای بانمکت
متین مامی ایلیا
13 مهر 91 15:27
مامان نگین تنبل شدی یا سرت خیلی شلوغ شده؟ اخه من دلم واستون یه ذره شده بیاین دیگه
سفانه
16 مهر 91 1:51
نگین جونم کجایی؟ خواهش میکنم بیا از خودت یه خبری بده دوستم... واقعا دیگه نگرانت شدم... ایالله هرکجا هستی خوب و سلامت باشین... بوس
Mehman
16 مهر 91 14:29
Pas chera dige neminevisid khaste shodammmmmmm
نسترن(مامان نیروانا)
16 مهر 91 15:20
وای مــــردم! روزِ ناز کودک است روز سرمســـــتی و ساز کودک است کودک است آییــــنه ی دل را صفا کودک است محصـــولی از عشق ووفا روز کودک مبارک
مامان آرینا موفرفری
17 مهر 91 1:37
سلام نگین جونم خوبی دیگه دارم از نگرانی می میرمااااااا.کجائین ؟؟؟؟
مامانی نریمان
17 مهر 91 12:50
سلام عزیزم منم بعد از 3ماه آپ کردم اومدم بهتون سر زدم وای که چقدر سوختم از این زلزله چقدر گریه کردم با این مطالب امیدوارم همیشه سالم باشید
مریم مامان محمد مانی
17 مهر 91 15:56
سلام عزیزم روزت مبارک پسری
مامان آرینا موفرفری
17 مهر 91 16:30
__000000___00000 _00000000?0000000 _0000000000000000 __00000000000000 ____00000000000 _______00000 _________0 ________*__000000___00000 _______*__00000000?0000000 ______*___0000000000000000 ______*____00000000000000 _______*_____00000000000 ________*_______00000 _________?________0 _000000___00000___* 00000000?0000000___* 0000000000000000____* _00000000000000_____* ___00000000000_____* ______00000_______* ________0________* ________*__000000___00000 _______*__00000000?0000000 ______*___0000000000000000 ______*____00000000000000 ______*______00000000000 _______*________00000 ________*_________0 _________*________* _________*_______* __________*______* ___________*____* ____________*___* _____________*__* ______________** عزیزم روز جهانی کودک مبارک
مامان گلی
17 مهر 91 23:04
رادین من نمیدونم چرا به وبلاکت سرنمیزنی . خیلی نگرانم روزجهانی کودک مبارک عزیزم
الهام
19 مهر 91 20:48
سلام نگین جونم کجاییی من واقعا نگرانتم
نی نی پاتوق
22 مهر 91 20:41
سلام دوست من اره دوست من دیر دیر وبت رو آپ می کنی ! ولی خوشحالم که خاطرات رو تونستی بنویسی. راستی دوست من به لطف خداوند انجمن تخصصی نی نی پاتوق راه اندازی شد از شما دعوت می کنم که به انجمن خودتون حتما سر بزنید و سوالات خودتون رو در اونجا مطرح کنید و اطلاعات خودتون رو هم در اختیار دیگران بزارید در صورت تمایل می تونید در هر بخشی که دوست داشتید فعالیت کنید همونطور که متوجه هم شدید وبلاگ پسر بد دیگه به روز نمیشه و تمامی مطالب به انجمن جدید منتقل شده منتظرتون هستم انجمن تخصصی نی نی پاتوق www.ninipatogh.com
مامان ترانه
23 مهر 91 13:03
سلام گل پسمل خوشگل ماشالله این رادین خوشگله ساکن کدوم شهر ه ؟
خاله هدی یاسمین زهرا و محمد کوچول
27 مهر 91 9:10
کجایین شما؟؟؟ حداقل یه خبری بدین که سالمین. آدم دلش شور میزنه
خاله مهسا(رادین عسلی)
27 مهر 91 16:05
سلام رادین جونم خییییلی دلم برات تنگ شده بود خاله قربون اون چشای خوشگلت بشم بوووووس
مامانی درسا
28 مهر 91 2:00
سلام عزیزم خوش اومدی ..... امیدوارم همیشه خوش باشی .... رادینی فک کنم آروم نمیشینی هزار ماشاالله لاغر شدی ..... همیشه خوش باشی پسرم
مامی رادین عسلی
29 مهر 91 0:06
sani chok ozladim.nardesin gozalim?
مامان بنیتا
29 مهر 91 11:58
سلام خوبی خاله جون کجایی عزیزم دلم برات تنگ شده
مامی یلدا
2 آبان 91 1:02
ای جونم چه اخمی کرده
مامان آرینا موفرفری
8 آبان 91 16:14
سلام نگین جون بخدا مردم از بی خبری پس کجائی
hedie
15 آبان 91 20:13
radin joooonam khaili doset daram delam mikhad ye roz bagalet konam o bebosamet
خاله هدی یاسمین زهرا و محمد کوچول
18 آبان 91 9:52
بابا کجایین شما؟؟؟ میدونی خیلی وقته ازتون خبر نداریم؟؟ دلواپس شدم خواهر


مامی امیرحسین(فاطمه)
23 آبان 91 0:32
کجایی بالام جان؟
کیارا
24 آبان 91 16:57
سلام چند وقته نیستین حالتون خویه؟
ghazaleh
25 آبان 91 12:36
سلام خانومی کجایی ؟ دلمون برات شور می زنه کجایی تو اخنه ؟ یه خبری بده ممنون
مریم--------❤
25 آبان 91 22:38
سلام گلم کجایین شما دیگه مردیم از نگرانی آخه
عمه جونی
26 آبان 91 21:23
سلام نگین جون کجایی نیستی دلمون برات تنگ شده یه سری بهمون بزن عکسهای جدید این پسر خوشگله رو هم برامون بزار
عسل و غزل
27 آبان 91 20:34
عزیزم کجایی؟
متین مامی ایلیا
1 آذر 91 15:15
نگین جوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون کجاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااایی بیا دیگه اخه دلم تنگ شد براتون
یاسمین مامان سورنا
1 آذر 91 17:26
سلام نگین جان خوبی؟ کجایی دختر کم پیدایی حسابی درگیره پرنس زیبامون شدی نه؟ ایشالا هردوتون همیشه سالم باشید و موفق رادینم رو ببوس موفق باشی
ثمین
2 آذر 91 12:46
سلام به همه دوستان دنیای نفیس عزاداریهاتون قبول باشه! تا روز عاشورا قراره دیگه پست جدید نزاریم و این پست رو آپ کنم!! یعنی شما لطف میکنید و عکسای کوچولوهای محرمی تون رو میفرستید تا با نام خودتون اینجا به یادگار بزاریم و یه آلبوم زیبا به نام محرم 91 ثبت کنیم. اگه موافقید یاعلی! هر نفر یک عکس میتونه بفرسته ولی اگه لباس فرق داشت اشکال نداره دوباره عکس بده!! از شام قریبان دیگه این پست آپ نخواهد شد! در روز از یکشنبه 5آذر - 10محرم تادوشنبه ساعت 12 شب! مسابقه بهترین عکس داریم(درقسمت نظرات رای میدین و هر وبلاگ حق دو رای داره) که عکس برنده رو تا آخر ماه محرم در پست ثابت وبلاگ میزاریم(جای عکسی که الان هست) و عکس رو به وبلاگ برنده لینک میکنیم! در ضمن باید در وبلاگ خودتون هم لینک این پست رو بزارید تا عکستون ثبت شه! اینم لینک این صفحه: آلبوم کودکان محرم 91 http://2nyaienafis.niniweblog.com/post1409.php حتما در مسابقه شرکت کنیدا. منتظرتون هستم.
مامانی درسا
6 آذر 91 2:51
شما هنوز نیومدین ..... مامی ایلیا خبر سلامتی تونو داد دلمون آروم گرفت ....... انشاالله به زودی دوباره بیاین پسری رو ببوس
عمه جونی
7 آذر 91 0:44
سلام عزیزم عزاداریاتون قبول کیان تو مسابقه کودکان محرم شرکت کرده با کد 64 خوشحال میشیم بهش رأی بدین اینم لینکشه http://2nyaienafis.niniweblog.com/post1412.php منتظرتونم
رادین عشق زندگی
10 آذر 91 12:41
به به اقا رادینی ماشالله چه بزرگ شدیا شیطون کوچولو دلم برات کلی تنگ شده بود..... رادین پیشی از همه خوشگل تره....یه عالم بوس برای تو پیشی نازنازی
سفانه مامان شهداد
12 آذر 91 0:18
نگین جون ازت خواهش میکنم که بیا یه خبری از خودت بده.... بخدا خیلی نگرانتم.... نگین خواهش میکنم.... تو آدمی نیستی که اینهمه مدت بی خبر بذاری و بری..... وبلاگ فرشتت رو همینجوری رها کنی.... توروقرآن خوب باش.... بیا بگو که خوبی و رادین نفس خاله هم خوبه.... دلم برات یه نقطه شده عزیزم....... بخدا خیلی نگرانتم و همه اش به یادتم..... میبوسمت...
مامان آراد(خاطره)
12 آذر 91 1:40
سلام...امیدوارم که حالتون خوب باشه... آراد در مسابقه نی نی فشن شرکت کرده...خوشحالمون میکنین اگه به وبلاگی که پایین براتون میزارم برین و برامون که کدمون 007 هستش رای بدین...هر وبلاگ میتونه به دو نفر رای بده... http://ninimod.niniweblog.com/post20.php
مامی امیرحسین(فاطمه)
14 آذر 91 9:53
نگین جان چرا آپ نمیکنی عزیزم؟حیف نیست؟فقط بیا دو تا عکس بذار و برو.میدونم خیلی بچه هاتو این سن شیطونمیشن ولی حیفه وبلاگتو تعطیل کنی.تا حالا آوردیش
مریم--------❤
15 آذر 91 15:01
سلاممممممممممممم گلم بالاخره اومدین خوبین؟خوشین؟
مریم--------❤
15 آذر 91 15:14
خوش اومدی چشم آسمونی!
مریم--------❤
15 آذر 91 15:16
من یه خواهر زاده دارم خیلی شبیه رادین عسلی اما اون چشماش سبزه.کوچیک که بود(تقریبا هم سن و سال رادین) چشماش آبی بود حتما عکس کوچیکیش و میزارم واست اومدی وبم عکس بزرگیش هست
مامان فرشته
17 آذر 91 19:51
سلام به رادین خوشمل خاله چشمتون روشن برای اومدن عمه انشالله همیشه خوش باشین ماشالله به رادین جونم چه بزرگ شده عسلم مواظب خودتون باشین بوس
مامان حسنا
11 دی 91 8:26
چه پسر نازی ایشالا خدا حفظش کنه......... خوشحال میشم به وبلاگ دختر منم بیاید و نظر بزاری