زلزله،لرزیدن ،لرزیدن لرزیدن

زمین لرزه ها همچنان ادامه داره و از دیروز ظهر ک من پست مربوط به امار زمین لرزه هارو گذاشتم تا الان که دارم براتون می نویسم بالغ بر 40 لرزه یا شاید هم بیشتر  زمین لرزیده و اخرین دفعه هم که لرزید ساعت 11"28"21 صبح با 3/2 ریشتر لرزید و لرزش نصف شب هم با و صبح ساعت 6 "26 دقیقه با 7/4 ریشتر باز هم ترس رو مهمون دلهامون کرد و اضطراب رو هم خونه ی چشمهای بی رمقمون.

البته بین این دو لرزه به دفعات زمین لرزیده ولی این دوتا بیشتر از بقیه محسوس بودند.و چیزی که نگران کننده هستش اینه که شدت لرزه ها بر خلاف پس لرزه های اکثر زلزله ها که قدرتشون رفته رفته کم میشه و عمق زمین لرزه ها بیشتر میشه ولی تو این چند روزه قدرت لرزه ها و عمقشون در نوسان بوده و عمق گاها به 18 کیلومتر میرسه ولی در لرزه بعدی به عمق بالای 4کیلومتر میرسه که خیلی نگران کننده هستش.

دوستهای مهربونمون فقط دعا کنید چون من دیروز عصر با چشمهای خودم چیزهایی دیدم که هیچ وقت هیچ وقت از ذهنم پاک نمیشه اخه دیروز عصر به اصرار من بابایی مارو برد اهر جایی که بستر شدید ترین و اولین لرزه اونجا بود و من با دیدن خونواده های از هم پاشیده به خاطر زلزله و داغدیده،به خاطر بچه های بی سرپرست ،به خاطر دیدن مادر هایی که دیگه کودکی ندارند تا نوازشش کنند داغون شدم و احساس کردم قلبم برای لحظه ای از تپش افتاد و پاهام مث میخی اهنین فرو رفت به زمین متزلزل و شدم مجسمه ای که روح از تنم پر کشید برای معصومیت،بی گناهی ،و مظلومیت این مردم درد دیده .گریه امونم نمی ده تا اون چیزهایی رو که دیدم براتون بنویسم بعدا میام براتون می گم ،می گم از دردی که تو دلمه