رادینم برای اولین بار مریض شده
سلام دوستهای مهربونم ،ممنون که تو مدتی که نبودیم جویای احوالمون بودید. سفرمون خیلی خوب بود و خیلی بهمون خوش گذشت و جمعه ظهر برگشتیم خونمون تا من بتونم برم عروسی دوستم تا دیروز همه چی عالی بود ولی از دیروز رادینم تب داره و بی حاله و من هیچ کاری نمیتونم براش بکنم جز این که بالا سرش بشینم و تبش رو کنترل کنم و مدام پاشویش کنم و از دیشب ریز ریز اشک امونم رو بریده از طرفی تب رادین و از طرفی هم حرف های گزنده و تلخ .به جای این که مرحمی باشند برام نمک میشن و رو زخمم میریزند،شب جمعه تا از تالار برگشتم تا اماده بشم و همراه بابایی بریم برای شام چون دیدم رادین هر چی خورده ریخته روش و همه جاش شیره ای هستش بردمش حموم و درست 10 دقیقه بعد عمه خانوم تشریف فرما شدند و رادین رو از بابا احد گرفتند تا ببرند بیرون و من هم هرچی گفتم که باد میوزه و هوا سوز داره و رادین هم چون تازه از حموم در اومده امکان داره سرما بخوره ولی انگار نه انگار برگشت گفت فکر میکنی باد میاد هوا خیلی هم گرمه اون هم شب های تبریز که همیشه باد و سوز داره و رادین رو برد بیرون حتی تو کوچه که دیدیمشون از بس باد شدید بود که شنل عمه خانوم رو هوا بود و موهای رادینم در حال رقص و این شد که عمه خانوم با غدیش باعث شد که رادینم سرما بخوره و جالب اینجاست که وقتی پرسیدند دکتر چی گفت و من عین حرفهای دکتر رو که گفت چون نه گلوش درد می کنه و نه سینه اش یعنی هیچ چرکی تو گلو و سینه اش نیست و چون اسهال و استفراغ نمی کنه پس مریضیش ویروسی نیست و فقط به سرش سرما خورده من وقتی ماجرا رو به دکتر گفتم ایشون هم تائید کرد که علت تب و بی حالیش قرار گرفتن بعد از حموم در مقابل باد هستش ولی جالبه که برگشتند و به من می گند چون ده روز پیش تو ارومیه گذاشتی اب بازی کنه و لباس زیادی هم تنش نمی کنی بچه مریض شده.و نکته جالبش اینجاست که بچه 39 درجه تب داره ولی دست میزنند بهش و میگند این که تب نداره داری بیخودی شلوغش می کنی حالا من چون مادرم دارم شلوغش میکنم تب سنج دیجیتالی که یه دستگاه مکانیکی یه و هیچگونه احساسی نداره هم داره شلوغش میکنه یا فوق تخصص کودکان که یکی از بهترین و مشهورترین دکتر های شهر اون هم داره دروغ میگه و شلوغش میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خوبه که من هستم ،ارومیه هست وگرنه حرفی برا گفتن نداشتند . دلم از این همه حرف های نیش دار گرفته ،از وقتی رادین به دنیا اومده خودم رو محدود کردم و تمامی هوش و حواسم به این بود که رادینم سرما نخوره و مریض نشه تو زمستون که سرما تو تبریز غوغا می کنه مواظبش بودم که مریض نشه و حالا سهل انگاری عمه و بی خودی لج کردنش باعث شد که بچه ام تب کنه .
دلم برا رادینم کباب میشه اخه اصلا گریه نمی کنه فقط مث ادم بزرگ ها زار می زنه و با دستهای نازش می زنه به سرش و چشمهای تیله ای نازش رو می دوزه به من و وقتی می بینه دارم گریه می کنم بهم لبخند میزنه تا اروم بشم.
دعا کنید تا رادینم حالش زود خوب بشه و تبش قطع بشه ،دعا کنید چون رادین تا حالا مریض نشده بود و من نمی دونم چی کار می تونم براش بکنم ،الان که دارم براتون مینویسم رادین به زور چند گلپ اب میوه خورده و خوابیده و من هم از بس گریه کردم که چشمهام کاسه خون شدند و اومدم تا کمی با هاتون درد و دل کنم تا شاید کمی اروم بشم.
خیلی دلم می خواست اولین پست بعد از سفرمون گزارش شیطنت ها و عکس های رادینم باشه ولی نشد.