با تو حال و هوام معرکه ست
این هم از عکسهای رادین که قولش رو بهتون داده بودیم،تو این پست فقط عکسهایی رو که تو ارومیه ازش گرفتم می زارم و تو پستهای بعدی عکسهایی رو که تو این مدت ازش گرفتم حتما براتون می زارم.
این عکس رو جمعه که رفته بودیم پارک و شما بغل بابااحد بودی ازت گرفتم نفسم
برا دیدن عکسها تشریف بیارید ادامه مطلب
فسقل خان نشسته و داره نخود پاک می کنه فداره به مامانی جونش کمک می کنه،البته بیشتر از این که کمک کنه کارش رو زیاد کرد چون تا روزی که برگردیم هر جا پا می زاشتیم نخود می رفت زیر پامون
پیشی ملوسم اونجا رفتی چیکار
یه جوجه اردک که تو سبدگیر افتاده
فکر کردین می تونین منو این تو نگه دارین الان خودمو نجات میدم
دیدین گفتم اون زیر نمی مونم
Dj رادین(البته رادین با اجازه دای جون هادی رفته اون تو تا برامون اهنگ بزاره و چه حرفه ای هم این کار رو انجام می داد و ضبط رو روشن می کرد وcd هارو جابه جا می کرد و صدای ضبطرو بلن می کرد و بااین کارهاش همه مخصوصا خودش و دایی ذوق می کردند)
جوجو طلای من در حال خوردن هندونه
با قاشق نمیچسبه باید یه جور دیگه بخورمش
خوب این مدلی بهتره
پبشنهاد رادین، می تونید بهد از خوردن هندونه پوستش رو کلاه کنید تا سرتون بی کلاه نمونه درست مث من
وقتی نی نی شیطون باشه و وروجک مامانی مجبور میشه به جای این که لباسهاش رو بزنه به جالباسی نینی رو از اونجا اویزون کنه، موموشی من قربوت بشم
این عکسهارو تو حیاط خونه بابایی جون اینها گرفتیم و همه ی این گلهارو بابایی جون خودش کاشته البته گلهای خوشگل زیادی تو حیاط هستند ولی چون شما رو زمین نمی نشستی نتونستم از بقیه عکس بگیرم اخه وقتی می زاشتیمت رو زمین دوست داشتی سر پا بایستی و من می ترسیدم زمین بخوری اخه ثابت که نمی ایستادی همش دوست داشتی به گلها حمله کنی و بکنی و بخوریشون
هر چند که تحت هر شرایطی کارخودت رو میکنی و به گلها حمله ور شدی
گلبرگ گوشهی لبت سندی هست بر ادعای من برای خوردن گلها
جوجه طلای خوشتل خودمی
فندق کچولوی من اینجا زیر درخت فندق نشستی و داری از هوای لطیف بهاری لذت می بری
این جا هم پارک بودیم،وقتی رسیدیم پارک بردمت به محل بازی بچه ها و شما خیلی خوشحال بودی وبا خنده داشتی نی نی هارو نگاه می کردی و به من نشونشون می دادی تا این که چشمت افتاد به نی نی هایی که سوار چرخ و فلک بدند و با چنان حسرتی بهشون نگاه می کردی که دلم نیمد اونجا نگهت دارم و برگشتیم پیش مامانی جون اینها و پیششون که بودیم بادکنک هارو دیدی و مامانی جون هم رفت و برات یکی خرید و شمابا این بادکنک ماجراها داشتی و مدام پرتش می کردی رو زمین و میگفتی (get de) یعنی رفت و بابا احد برات میاوردش و تا میدیدیش میگفتی(gal de) یعنی اومد و بازم با خنده کارت رو تکرار میکردی
قربونت بشم که ازبس شیطونی و بازی کرده بودی خسته شدی و تا گذاشتمت تو کالسکه ات لالا کردی اخه همش دوست داشتی بزاریمت رو زمین و از دستهات بگیریم تا راه بری و کل پارک رو با پاهای کوچولوت پیاده روی کردی قربونت بشم که با تاتی تاتی کردن شما هممون ذوق میکردیم و با هر قدمی که بر می داشتی من پرواز میکردم فدات بشم که با پاهای کوچولو،سفید و توپولیت و با قدمهات پارک محله رو متبرک کردی
فدای تو بشم وقتی که داشتی راه میرفتی هرکی بهمون می رسید می ایستاد و نگاهت می کرد و بعد با خنده می بوسیدت ،واقعا که دیدن فرشته هاخیلی شیرینه چون ادم بیشتر به قدرت خدا پی میبره و با هر نینی میشه جلوهای از عظمت و بزرگی خدا رو دید.خدا خودش همه ی نینی هارو زیر سایه اش سالم و تندرست نگه داره.
رادینم وقتی تو محل بازی بودیم شما خوشحال بودی و من خوشحال تر از شما چون این دفعه موقع دیدن بازی نینی ها شما بغلم بودی و من با خیال و رویات به نی نی ها نگاه نمی کردم،خوشحال بودم چون من هم مث بقیه ی مادر ها نی نیم رو برده بودم پارک و نگران این بودم که مبادا توپ نینی ها و یا خودشون که بدو بدو می کردند بهت بخوره،خوشحال بودم چون بین اون همه فرشته یه فرشته هم متعلق به من بود و هر از گاهی با خوشحالی نگاهش دریاییش رو تو چشمهای بیتابم می ریخت و بهم می گفت ماما و من بال در میاوردم و تو هوای عشقش پرواز می کردم، ازت ممنونم چون با تو بهترین حال و هوارو دارم و با تو هوای دلم لطیف چون هوای بهاری اردیبهشت ماهه.