رادین به روایت تصویر
سلام سلام صد تا سلام ،امیدوارم که حال هم دوستهای گلمون خوب خوب خوب باشه،رادین کلی عکس براتون اورده.
اول از مه عکس های پیکنیک روز جمعه که رفته بودیم رو براتون می زاریم،اخه روز جمعه صبح که از خواب بیدار شدیم بابایی گفت حاظر شید تا صبحونه رو بریم بیرون و ما هم بی خبر از همه جا با این تصور که می خواییم بریم رستوران حاظر شدیم و دست خالی راه افتادیم که تو راه متوجه شدیم بازم مثل همیشه بابایی برامون سوپرایز داره و وقتی به محل مورد نظر رسیدیم دیدیم بابایی گلمون صبح که ما خواب بودیم بیدار شده و همه چی رو اماده کرده و اون روز صبحونه و نهار مهمون بابایی بودیم و حسابی هم بهمون خوش گذشت،مرسی بابایی گلمون که همیشه با کارهات سوپرایزمون می کنی و دوست داری که ما همیشه خوشحال باشیم.
فدای پسملی نازم با اون صورت نشسته اش ،موش بخوره تورو نمک دون من
یه عکس هنری از غروب یه روز خوب بهاری
یه خانواده ی خوشبخت که بابایی شون رو هم خیلی دوست دارند
یه نی نی ناز و مامانش
خوب الان نوبت من که خودی نشون بدم ،مامان و بابا صبحونه و نهار درست کردند من هم یه چایی رو اتیش درست کنم که تو این هوای خنک می چسبه
خوب حالا چایی توش بریزم
حالا بربرم تا اب جوش یریزم توش
این هم نتیجه کارم ،خوش رنگ شده
عکسهای هنری مامان
ووروجک کتاب خون من
خوب اون تموم شد برم یکی دیگه بردارم و بخونم
اهان این خوبه همین رو می خونم
این هم یه ووروجک عاشق لباسشویی
اقا کوچولو بیسکوییت خورده و خورده ریزه هاش ریخته زمین و نمی خواد به مامان زحمت بده و خودش شروع می کنه به نپتون کشیدن(جوجو خان دیده بود که وقتی خرده بیسکوییت یا کیک می ریزه رو زمین من نپتون دستی می کشم اون روز هم که بیسکوییت خورده بود شروع کرد به تمیز کردن،وقتی متوجه شدم که رفته و نپتون رو برداشته سریع خودم رو رسوندم تا اگه بزن به دهنش ازش بگیرم ولی دیدم جوجوم باهوش تر از این حرفهاست و می خواد خونه رو تمیز کنه.)
برم اشپزخونه رو هم نپتون بکشم اخه مامانی که نهار درست کردنی هر چی خورد می کرد می ریخت رو زمین
ببینید با چه دقتی هم داره کار می کنه خداییش خوب هم نپتون می کشه و گاهی هم می داد بهم تا خالیش کنم
اقا کوچولوی عاشق کلید و پریز
مامانی داری چی کار می کنی عکسم رو می گیری تا مدرک جرم ازم داشته باشی
بلاخره هر طوری شده خودم رو می رسون اون بالا
بلاخره که رسیدم این بالا
خوب مامان جونم داره میره الان راحت می تونم با گوشی مامان مهین(مامان بزرگم)بازی کنم
برم تو قسمت بازی هاش
ای وا مامان اومد ،مامانی چه زود برگشتی
مامان!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟این نون همشه برا منه!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خوب پس الان بهش حمله می کنم
این هم عکس رادین تو مهد کودک افق ،رادین یکشنبه هفته گذشته رفته بود مهد پیش نازلی تا تو جشن تولد یکی از دوستهای نازلی خانوم شرکت کنه
این هم خود نازلی خانوم
قربون اون چشمهات و نگاه معصومت بشم
این جا هم داره پیشی میشه