پسملی باهوش من
جوجوی با هوشم قربون این هوشت بشم که کنترل رو از گوشی تلفن بی سیم تشخیص می دی اخه کنترل و گوشی تلفن ما خیلی شبه هم دیگه هستند وقتی گوشی رو رو زمین می بینی ور می داری و می بری سمت گوشت و می گی دد و هر موقع هم که کنترل رو برمی داری می گیری سمت تلوزیون و هی تکونش می دی و دکمه هاش رو فشار می دی که یعنی داری کانال هارو عوض می کنی و وقتی کانال عوض میشه چه ذوقی می کنی.
فدات بشم که هر جا گیره سر مامانی رو می بینی برش می داری و می یاری و می خوایی که بزنی رو موهای مامانی.
کفش هاتو دستت می گیری و با هر زحمتی شده می خوای پات کنی واخر سر هم که می بینی نمی تونی میگیای ی دیر ( به ترکی یعنی گییدیر،که فارسیش میشه بپوشون) لباس های بیرونت رو مییاری و نشونم می دی و می گی ددر.
شونه ات رو بر می داری و می کشی رو موهات و بعد میری جلو اجاق گاز که شیشه اش اینه ای یا جلوی اینه اتاقت و به خودت نگاه مکنی و می گی به به
هر وقت ظرف غذات رو تو دستم می بینی دستاترو به هم می زنی و می گی به به البته با تاکید
وقتی تلفن یا موبایلم زنگ میزنه می دویی می ری پیششون و من که جواب می دم می خوایی که گوشی رو بدم تا شما هم صحبت کنی و اگه بابا یا مامانی جون اینها باشن فوری می گی گاگا.
هر وقت از راه پله صدای پا بیاد سرت رو به سمت در برمی گردونی و خوشحال میشی که یکی داره می یاد.
چند روز پیش که می خواستم لباس هارو بزارم تو ماشین تا بشوره همه ی لباس هارو ریختم جلوی ماشین لباسشویی و چون تعداد لباس های شما هم زیاد بود با مینی واشت نشستم اوردم تا اون هاروهم بندازم تو لباس شویی ، وقتی لباس هارو دسته بندی می کردم ازت پرسیدم اول لباس های شما رو بشورم یا بابایی رو و خم شدی یکی از پیرهن های بابایی رو برداشتی و نشونم دادی و گفتی دد.
فدات بشم مهربونم که هر وقت سرم رو می زارم رو پاهای کوچواوت خم میشی و می زنی به پشتم و می گی یالا یالا یعنی لالا.
وقتی من کتاب می خونم شما هم هوس مطالعه می یاد سراغت و می خوایی که کتابی رو که دستمه بدم بهت و من هم اول یکی از کتابهای شمارو برمی دارم که مثلا دارم می خونمش و شما ازدستم می گیری و دمر دراز می کشی رو زمین و کتاب رو ورق می زنی و با دقت نگاهش می کنی و زیر لب هم یه چیزی می گی که یعنی سخت مشغول مطالعه هستی.
وقتی ظبط رو روشن می کنم میری جلوش وای می ایستی و دست و پاهات رو تکون می دی و کمی که من ازت فاصله گرفتم خودت با اجازه ی خودت صدای ظبط رو بلند می کنی و می خندی و وقتی که می بینی دارم میام که کمش کنم با روروئکت میری و جلوش وای میستی که نزاری صداشرو کم کنم دیروز هم که دیدی با کنترل کمش کردم کنترل رو هم از دستم گرفتی و تو صندلی روروئکت و بین شکم و صندلی قایمش کردی.
وقتی می برمت حموم سر دوش رو از دستم می گیری و رو تنم اب می پاشی و بعد با دستهای توپولیت می کشی رو بدنم که یعنی داری من رو میشوری و بعد هم اب رو با دستهات میگیری و اروم دستهات رو باز می کنی و همین که می بینی دستهات خالی زمین رو نگاه می کنی و یه چیزی از سر عصبانیت زیر لب میگی.