شیطونی های پرنس رادین به روایت تصویر
برای دیدن عکس شیطونییام لطفا برید ادامه مطلب تا ببینید چه وروجک شیطون بلایی هستم
وروجک شیطون بلای من حسابی زرنگ شدی و هر کاری که تصمیم بگیری انجامش می دی .
اینجا از اون سمت کنسول می رفتی زیرش و از زیر این یکی پایه می یومدی بیرم و این کارو دهها بار تکرار کردی بدون این که خسته بشی و موقعی دست از این بازی کشیدی که یه فکر دیگه به سرت زد
و این کار همون فکر جدیده که به سراغت اومده،داری با تمام قوا تلاش می کنی تا کمی مبل رو به جلو هل بدی و پشتش خودت رو به سالن پذیرایی برسونی
بهت تبریک می گم موفق شدی
و بلاخره خودت رو به جایی که می خواستی رسوندی
شمع دون ها و ساعت که خیلی دوستشون داری (به به الان حسابشون رو می رسم)
اگه کار رنگ رزی داشتید بدید به رادین چون تو کمترین زمان و با کمترین هزینه بهترین رنگ رزی رو بهتون تحویل میده.
پسر نازم اینجا داری با کیوی قسمت های سفید فرشمون رو سبز رنگ می کنی البته در یک چشم بر هم زدن کیوی رو نصف کردی و قسمت های خوشمزه اش رو خوردی و با مابقی داری به کارت یعنی رنگ کردن فرش می رسی.طوری فرش رو سبز کرده بودی که بابا مجبور شد اون قسمت فرش رو بشوره.
فندق من اینجا قابلمه هارو واژگون کردی و با قیافه حق به جانب داری نگاهم می کنی و تازه عصبانی هم شدی که بیا زود جمع شون کن تا دوباره هلشون بدم بایفتند
و بی خیال از کاری که چند لحظه قبل انجام دادی با سرعت داری می ری به سمت سبد پیاز و سیب زمینی ها
با این که من همه ی راه های ورو به سالن پذیرایی رو مسدود کرده بودم ولی با کمال تعجب دیدم که شما اونجا تشریف داری وقتی به بابایی گفتم که چرا شمارو برده و گذاشته اونجا گفت که کار من نیست و من فکر می کردم اومده پیش تو،من و بابا تو این فکر بودیم که چه طوری رفتی اونجا و شما خودت زحمت کشیدی و مارو از علامت سوال بودن در اوردی و مسیر مخفیت رو بهمون نشون دادی.
ا این
این جا هم درست 30 ثانیه ازت غافل شدم تا بابایی رو بدرقه کنم و دیدم که خودت رو به کنار میزی که از نشیمن بر داشتم و گذاشتم تو پذیرایی تا شما راحت تو نشیمن این طرف و اونطرف بری رسوندی و داری میری زیرش
داشتم سیب و هویچ میشستم تا ابشون رو برات بگیرم و شما تو این فکر هستی که چه طوری خودت رو پرت کنی تو سینگ ظرفشویی
این جا هم چون اجازه ندادم به دستگاه اب میوه گیری دست بزنی ناراحتی و یه قطره اشک هم از چشمهای نازت اومده و مثل شبنم نشسته رو صورت گلت.
رادین می دونی وقتی شیطونی می کنی از چیت بیشتر خوشم میاد ؟از این که وقتی میخوایی کاری رو انجام بدی حتما انجامش می دی و اگه من بیام کمکت ناراحت میشی چند بار که زیر میز ها بودی خواستم کمکت کنم تا راحتر بیایی بیرون ولی عصبانی شدی و خواستی که به تنهایی کارت رو انجام بدی و من با این که همه ی حواسم پیش شما ست که خدایی نکرده سرت یا دست و پات به جایی نخوره بهت اجازه می دم که خودت تلاش کنی و هر وقت به کمک من نیاز داشتی و از من خواستی میام کمکت و وقتی با دقت بهت نگاه می کردم دیدم شما بیشتر از من مواظب هستی تا سر یا دست و پات به جایی نخوره و کاملا حساب شده کار می کنی و درست عین یه پیشی ملوس که به بدنش کش و قوس می ده تا از باریک ترین و تنگ ترین جاها رد بشه شما هم با تاب دادن به تن نازت و خم و راست وکج کردن اعضای بدنت به راحتی و سریع از همه جا رد میشی. ولی با همه ی این ها من همیشه نگرانت هستم و وقتی صدات در نمی یاد زود خودم رو می رسونم بهت تا ببینم چی کار می کنی و بعضی وقتها شما متوجه حضور من کنار خودت نیستی چون اروم میام تا هول نکنی ولی همیشه به یاد داشته باش که من قلبم پیش شماست و هر کاری بکنی حس می کنم و با این که ازت دورم ولی چشمهام همیشه کنارت و مراقبت هستند چون از وقتی مادر شدم به تعداد دست و پا و چشمهای اضافه شده و همچنین اگر مشغول هر کاری هم باشم حواسم به جاهای دیگر هست چون بر قدرت تسلطم بر محیط و تمرکزم بر اطرافم هم اضافه شده
رادینم عاشقتم ،همه ی زندگیه منی