کوچولوی تقلید کار
سلام جوجوی من،الاهی فدات بشم که این روز ها هر کاری مامان و بابا انجام میدن شما هم دوست داری انجام بدی.
دیروز که با هم رفتیم حیاط تا توی برف ها ازت عکس بگیرم(بعدا می یام و عکس هاتو می زارم) وقتی برگشتیم خونه چون من تنبلی کرده بودم و پوتین نپوشیده بودم و با دمپایی بودم پا هام یخ زده بود باهم رفتیم و جولوی شومینه نشستیم و من پا هامو گرفتم جولوی شومینه تا گرم بشن و شما هم به تقلید از من این کار کردی و بعد هم چون دیدی دستهام رو هم گرفتم جلو اتیش شما هم دستهای نازتو اوردی جلو و مدام به من نگاه می کردی که هر کاری من می کنم شما هم انجام بدی.
نفسم دیشب هم که من و بابایی داشتیم تخمه میشکوندیم و فیلم می دیدیم یهو چشمم به شما افتاد و دیدم داری به ما نگاه می کنی و بعد به تقلید از ما دستت رو می بری رو روروئکت و بعد می بری سمت دهنت و درست عین بابایی سرت رو برمی گردونی و تلوزیون می بینی و باز دو باره کارت رو تکرار می کنی.