رادینم مرد شده
سلام،پسر ناز نازی من چند روزیه که شب ها تنهایی تو اتاق خودش می خوابه،شب اول یعنی سه شب پیش من و بابایی هم تو اتاق خواب رادین خوابیدیم و یه چراغ خواب هم رو شن کردیم،شب دوم چراغ خواب رو خاموش کردیم و مثل شب های قبل تو تاریکی شب فرو رفتیم،سومین شب من و بابا یی اومدیم اتاق خودمون و رادین جونمون به تنهایی تو اتاق خودش خوابید.
موقعی که تصمیم گرفتم شبها رادین رو بزارم تو اتاق خودش فکر می کردم کار خیلی سختیه ولی همون شب اول متوجه شدم بر خلاف تصورم کار راحتی بود ،دلیلش هم اینه که عشق مامان و بابا از همون روز اول تو گهواره خودش و کمی دورتر از تخت مامان و بابا می خوابید و عادت هم داره که موقع خوابیدن بزارمش رو تخت و ببوسم و بگم شب بخیر و بدون این که من کنارش باشم خودش می خوابه.درست برای خودم سخت بود که رادین رو این طوری عادت بدم چون دوست داشتم بغلش کنم و با ناز بخوابونمش ولی بیشتر از همه دوست داشتم و دارم که پسرم از الان یاد بگیره که مستقل باشه و بدون کمک کسی کارهای خودشو انجام بده من نمی خوام رادین یه بچه ی وابسته باشه می خوام و تمام تلاشم رو می کنم تا پسرم مستقل بار بیاد و بتون رو پا های خودش وایسه تا اگه یه روزی به هر دلیلی من کنارش نبودم احساس خلاء نکنه و تو کارهاش لنگ نمونه.
پسر گلم ،عشقم، روحم ،جونم خیلی خیلی زیاد دوست دارم
عکس پرنس من اولین شبی که تنها تو اتاق خودش خوابید،خوابهای خوب خوب ببینی فرشته ی ناز من