رادینرادین، تا این لحظه: 13 سال و 5 روز سن داره

رادین اقا عشق ماما نفس بابا

رادینم مرد شده

1390/11/15 0:07
1,439 بازدید
اشتراک گذاری

سلام،پسر ناز نازی من چند روزیه که شب ها تنهایی تو اتاق خودش می خوابه،شب اول یعنی سه شب پیش من و بابایی هم تو اتاق خواب رادین خوابیدیم و یه چراغ خواب هم رو شن کردیم،شب دوم چراغ خواب رو خاموش کردیم و مثل شب های قبل تو تاریکی شب فرو رفتیم،سومین شب من و بابا یی  اومدیم اتاق خودمون و رادین جونمون به تنهایی تو اتاق خودش خوابید.

موقعی که تصمیم گرفتم شبها رادین رو بزارم تو اتاق خودش فکر می کردم کار خیلی سختیه ولی همون شب اول متوجه شدم بر خلاف تصورم کار راحتی بود ،دلیلش هم اینه که عشق مامان و بابا از همون روز اول تو گهواره خودش و کمی دورتر از تخت مامان و بابا می خوابید و عادت هم داره که موقع خوابیدن بزارمش رو تخت و ببوسم و بگم شب بخیر و بدون این که من کنارش باشم خودش می خوابه.درست برای خودم سخت بود که رادین رو این طوری عادت بدم چون دوست داشتم بغلش کنم و با ناز بخوابونمش ولی بیشتر از همه دوست داشتم و دارم که پسرم از الان یاد بگیره که مستقل باشه و بدون کمک کسی کارهای خودشو انجام بده من نمی خوام رادین یه بچه ی وابسته باشه می خوام و تمام تلاشم رو می کنم تا پسرم مستقل بار بیاد و بتون رو پا های خودش وایسه تا اگه یه روزی به هر دلیلی من کنارش نبودم احساس خلاء نکنه و تو کارهاش لنگ نمونه.

پسر گلم ،عشقم، روحم ،جونم خیلی خیلی زیاد دوست دارم

                 

               

 

شکلکهای جالب آروینشکلکهای جالب آروینشکلکهای جالب آروین

عکس پرنس من اولین شبی که تنها تو اتاق خودش خوابید،خوابهای خوب خوب ببینی فرشته ی ناز من

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (22)

ثمین
16 بهمن 90 0:40
سلام
اومدم ازتون دعوت کنم تا از نمایشگاه هفت سین دنیای نفیــــــــــس دیدن کنید.
منتظرتون هستم


به روی چشم
مامان آرینا موفرفری
16 بهمن 90 1:18
هیشششش ،عزیزم چقدر ناز خوابیده.یه بوس کوچولو


بوس برای شما و ارینا جونم
شيوا مامان پارسا و پري ناز
16 بهمن 90 1:53
سلام بر بزرگ مرد كوچك كه به تنهايي تو اتاقش مي خوابه و آفرين به مامان جون با درايت كه از الان تونست ني نيش رو از خودش جدا كنه بوس بوس بوس
از زبان پارسا: آفرين به تو دوست خوب كه تونستي مرد بودن خودتو ثابت كني دست دسي


سلام مرسی عزیزم بوس هم برای شما و فرشته های نازت
شيوا مامان پارسا و پري ناز
16 بهمن 90 1:54



ممنون عزیزم
آزي
16 بهمن 90 7:52
عزيز دلــــــــــــــــــــمممم آقا رادين از اولش واسه خودش مردي بود. ماشاالله ماشا الله. تازه قراره وقتي بزرگ شد بره براي مامانش نون بگيره و كلا بشه نون آور خونه الهيييييييييييييييي


سلام خاله جونم مرسی که این همه هواموداری
مامان خورشيد
16 بهمن 90 8:18
مباركه. به سلامتي. چراغ خواب رو براش روشن بزار مشكلي پيش نمياد خورشيد من از وقتي تو اتاق خودش خوابيد هميشه چراغ خوابش رو روشن مي ذاشتيم خيلي خوب مي خوابه و آخه وقتي كوچيكتر بود بعضي شبها يهو از خواب مي پريد و تاريكي مطلق مي ترسوندش بهمين خاطر از وقتي تو اتاق خودش خوابيد هميشه چراغ خواب رو روشن گذاشتيم.


چشم گلم،ولی رادین اگه نور به چشمش بخوره دستشو میزار رو چشمهاش و می خوابه،بایید چراغ خواب رو جایی بزارم که به چشمش نخوره
مامان طاها
16 بهمن 90 8:52
آفرین به آقا رادین گلمون.


مرسی خاله جونم
مامان طاها
16 بهمن 90 8:53
ولی آخه مگه رادین جووووونمون شبها واسه شیر خوردن بیدار نمیشه؟
چه طوری تنهاش میزارین.


سلام چرا عزیزم بیدار میشه ولی من خوابم خیلی سبکه تا یه کوچولو صداش می یاد بیدار میشم و می رم پیشش
مامان نسترن
16 بهمن 90 8:57
الهی قربون این بزرگ مرد کوچک برم من


خدا نکنه عزیزم
مامان علی
16 بهمن 90 9:39
سلام خاله جونم داداش رادین خوبه؟سلامشو برسون آره خاله جاتون خالی خیلی خوش گذشت بابایی هم اومد پیشمون
رلستی خاله مگه داداش رادین شبه بیدار نمیشه می می بخوره؟ولی من بیشتر موقع تا صبح نمیذارم مامانی بخوابه آخه میخوام می می بخورم


سلام عزیم خوشحالم که بهتون خوش گذشته،چرا عزیزم از ساعت 12 تا 6 صبح دو بار بیدار میشه البته چون من همیسشه ساعت 1:30،یا 2 می خوابم یه بار همون موقع شیر می دم با قطره مولتی ویتامین و یه باتر هم ساعت 5 یا 6 بیدار میشه که اون موقع هم باز بیدار میشم تا به بابایی صبحانه بدم و راهیش کنم خانومی خواب من هم سبکه تا رادین می خواد صداش در بیاد زودی از خواب می پرم
ghazaleh
16 بهمن 90 9:47
ای جان قربون این مرد کوچک برم من
خیلی کار خوبی می کنی که از الان داری عادتش می دی تو اتاقش بخوابه افرین به مامان به این گلی . اما من چون تربچه از اول دندون درد داشت یه شب می خوابه ده شب نصف شب اونم 4 و 5 بار بیدار می شه . طوری که سر درد می گیرم و خوابم نمی بره



مرسی عزیزم،ایشاالله دندون هاش که در اومد شب ها راحت می خوابه
دخترخاله رادین
16 بهمن 90 10:09
ممنون خاله جون منم شما رو لین میکنم


مرسی عزیزم
A&S
16 بهمن 90 13:27
سلام به رادين جون خوشگلو ناناسم.
آخ قربونش، آخ قربونش،آخ قربونش
كه مرد شده.خوشگلياشو بخورم.


سلام خاله جونم دلم براتون تنگ شده بود.خدا نکنه خدا نکنه
مامان کیارش
16 بهمن 90 13:40
نگین جون میشه یه سوال بپرسم؟
گل پسر شما شب چه ساعتی میخوابه؟ و صبح چه ساعتی بیدار میشه؟ در طول شب هم شیر میخوره یا نه؟


سلام عزیزم،من رادین رو عادت دادم که شبها ساعت 9 می خوابه البته اگه جایی نباشیم و مهمون نداشته باشیم.صبح هم ساعت 6 تا 7:30 بیداره ولی همین که باباییش رفت می خواب تا ساعت 9.شب هم از ساعت 9 که می خواب تا 6 صبح سه یا 4 بار شیر می خوره ولی چون من شب ها دیر می خوابم یه یه بار که ساعت 2 موقع خوابیدنم بهش شیر می دم یه بار هم ساعت 5 یا 6 بیدار میشه.
مامان ایلیا
16 بهمن 90 15:37
فدات شم که اینقدر شجاعی واز الان خودت تنهایی میخوابی نگین جونم رادین چند بار بیدار میشه واسه شیر سختت نیست ؟


خدا نکنه،نه عزیزم چون از موقعی که من می خوابم تا صبح یه بار برای شیر بیدار میشه اخه عزیزم من شبها ساعت 2 می خوابم و یه بار که موقع خوابیدنم بهش شیر می دم یه بار هم صبح که بیدار میشم تا صبحونه ی فرهاد رو اماده کنم رادین هم همون موقع برا شیر یبدار میشه


سفانه مامان شهداد
16 بهمن 90 23:07
واقعاااااااااااااااااااااااا بهت تبریک میگم با این موفقیت بزرگ...... بارک الله به تو مامان موفق.... خوش به حالت که تونستی... مرد شدن پسرت مبارک دوست خوشگلم... بوس برای خودت و رادین نازنینم


مرسی عزیزم پروژه خواب شما و شهداد به کجا رسید.؟
مامان فاطمه
17 بهمن 90 0:42
سلام رادین جون
من تازه به نی نی وبلاگ پیوستم
خوشحال می شم بین لینک دوستات جایی داشته باشم.


لینک شدین خاله مهربون
سمانه مامان پارسا جون
17 بهمن 90 1:08
سلام نگین جون خوبی؟
خیلی کار خوبی کردی خانومی آفرین به رادین جونه گلم
منم هی میخوام سعیمو بکنم و پسرمو عادت بدم خودم تنبلی میکنم
رادین گلمو میبوسم


سلام عزیزم مامانی مهربون تنبلی نکن جون هرچه قدر طولش بدی وابستگیش بیشتر میشه و کار خودتون سخت تر.
یاسمین مامان سورنا
17 بهمن 90 3:33
خوش به حالت گلم که تونستی جداش کنی ولی مگه شیر خودتو نمی خوره یا شبا بلند نمیشه واسه شیر؟
من که سورنا تا صبح 7 یا 8 بار بیدار میشه
موندم چجوری از شیر بگیرمش و از خودم جداش کنم
واقعا ماتم گرفتم


سلام عزیزم خودم بهش شیر می دم واز ساعت 12 تا 6 صبح دو بار بیدار میشه البته چون من همیسشه ساعت 1:30،یا 2 می خوابم یه بار همون موقع شیر می دم با قطره مولتی ویتامین و یه باتر هم ساعت 5 یا 6 بیدار میشه که اون موقع هم باز بیدار میشم تا به بابایی صبحانه بدم و راهیش کنم خانومی خواب من هم سبکه تا رادین می خواد صداش در بیاد زودی از خواب می پرم
مامان علی
17 بهمن 90 12:00
سلام نگین جون خوبی؟ میگم زود نیست جداش کردی؟ آخه من شنیدم میگن بهترین سن 12تا 18 ماهگیه ؟
من که هنوز علی جونم رو جدا نکردم آخه شبا زیاد بیدار میشه و شیر میخوره ولی دوست دارم جداش کنم اگه میتونی راهنماییم کنی ممنونت میشه عزیزم.


سلام عزیزم هر چه زود تر بهتر اخه ترسیدم اگه دیرتر جداش کنم وابستهگیش بیشتر بشه و کار من هم سخت تر،گلم این جند روزه سرم حسابی شلوغه و مشغول تدارک جشن دندونی هستم مییام و اگه کمکی از دستم بیاد در تین مورد دریغ نمی کنم.
مامانی وروجک
17 بهمن 90 22:20
افرین به اقا رادین چه قدر خوب که به این زودی اتاقش جدا شد مسلما مستقل بار میاد موفق باشید


اره عزیزم یه کوچولو برای من سخته ولی جدا شدنش از الان خیلی بهتر از چند ماه دیگه است
نگار(مامان سام)
23 بهمن 90 23:59
سلام.رادین واقعا خیلی خوشگله.فکر کنم تو نی نی وبلاگ از رادین خوشگلتر وجود نداره.
به ما هم سر بزنید خوشحال میشیم.لطفا تو نظرسنجی مون هم شرکت کنین.


سلام عزیزم شما لطف دارید و با چشمهای خوشگلتون می بینید حتما می یاییم دیدن سام عزیز