داریم میریم ارومیه
هورا هورا،ما داریم می ریم ارومیه،مامان نگین پارسال برای سلامتی من و به خاطر این که من سالم و بدون هیچ مشکلی دنیا بیام نذر کرده بود و حالا داریم میریم تا مامانی نذرشو به اون هیئت و دسته ای که دایی امیر اونجا سینه زنی می کنه بده،مامانی جون هم برای من نذر کرده بود و قراره مامانی جون هم نذرشو بده.
مامانی از صبح داشت کارهاشو می کرد و وسایل خودشو من و بابایی رو حاظر می کرد من هم نی نی خوبی بودم و داشتم با اسباب بازی هام بازی می کردم و مامان رو اذیت نکردم اخه من خیلی خوشحالم چون هم مامانی جون اینهارو می بینم و هم ایندفه مامان واقعا قول داده تا بریم وایلیا و خاله هارو ببینیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی