رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

رادین اقا عشق ماما نفس بابا

یه پرنس باهوش و مهربون

1391/10/17 13:33
1,785 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسملی گلم ،الاهی فدات بشم که هر چی از شیرین کاریات بگم بازم کم گفتم این روزها از بس ناناز و تو دل برو شدی که دلم نمی یاد حتی لحظه ای ازت دور بشم و یکی از دلایلی که کمتر به وبت سر می زنم همین عسل بودن شماست چون می خوام از لحظه لحظه های با تو بودن نهایت استفاده رو ببرم ،گل پسرم با کارهات همرو مجذوب خودت می کنی و همه عاشقت میشند این چند روزه حسابی به مامان حال دادی اخه مامان بد جوری دندونش درد می کرد و دندون پزشک ها هم نمی تونستند تشخیص بدند چم شده و عکس ها هم هی چی نشون نمی داد وقتی درد دندونم می گرفت  شما وروجکم پریشون و با چشم های نگران و پرسشگر می یومدی سراغم و مامان رو ناز می کردی و تند تند می بوسیدی و هر چی به ذهنت می یومد برام می یاوردی حتی پتوت رو هم دادی به من ،پتویی رو که به غیر از بابایی جون به هیچ کس نمیدی و اگه کسی به پتوت دست بزنه اعصبانی میشی و هر طوری شده از دستش می گیری ولی تو این چند روزه پتوت رو میاوردی و می کشیدی رو من ،دیروز که از درد دندون گریه می کردم شما هم همراه من گریه کردی و عصر که برای چندمین بار رفتیم دندان پزشک همین که دیدی اقای دکتر رو دندون من کار می کنه و احساس کردی که من درد میکشم سریع اومدی و دکتر رو کنار زدی و گفتی مامان اوف نه البته خیلی محکم و اعصبانی این رو گفتی و بعد سرت رو گذاشتی رو پاهام که دراز کشیده بودم رو صندلی و گفتی مامان ناز مامان رادین و اقای دکتر و بابا و خانم منشی با دیدن این صحنه زدند زیر خنده ولی من اشک تو چشمام جمع شد چون یه فرشته دارم که همه جوره هوای مامانش رو داره بعد هم به بابا گفتم برای این که شما بیشتر اذیت نشی ببردت بیرون و کارم که تموم شد بیایین ،همین که بعد اتمام کار دندان پزشک اومدین تو دستتات رو بازی کری و گفتی ماما گوجی من یعنی بیا بغلم و محکم من و بغل کردی و بوسیدی من هم بهت توضیح دادم که اقایمامان رو اذیت نمی کرد و کاری کرد که مامان حالش خوب شد و شما هم با دقت به حرفهای من گوش کردی و رفتی و به اقای دکتر چوب شور دادی ، الاهی قربون مهربونیت و باهوشیت بشم .

برا دیدن بقیه عکیهام لطفا برید ادامه مطلب ( همه ی عکسها برای شهریور ماه)

 

این عکسها برا 1 شهریورند که تولد بهسا خانوم بود

این جا هم شما رفته بودی و به نی نی هایی که ب کیک دست می زدند می گفتی که نه و با انگشتت منعشون می کردی که دست نزند

وروجکم داشت به مامانش کمک می کرد و گرد گیری می کرد

قربونش بشم از بس کار کرده که خسته شده و داره استراحت می کنه

این اخرین عکس از موهای بلندت چون بعد این موهات کوتاه شد البته الان بازم بلند شده چون همهی عکسهای این پست مربوط به شهریور ماهه

این جا رفته بودید با بابا کباب درست کنید که اومدم دیدم خودت داری زیر افتاب کباب میشی و من هم سریع همه جات رو ضد افتاب مالی کردم

قربون این تیپ مردونت بشم مرد کوچک خونم

تو رو خدا از پشت تیپشرو داشته باشید

قربونت بشم که بزرگ شدی و دوست داری تنهایی غذا بخوری و مث ادم بزرگها تو لیوان دسته دار ای می خوری

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

♥ الهه مامان روشا جون♥
17 دی 91 15:35
سلام نگین جون.ببخش که دیر اومدم پیشت.آخه شما برای من نظر گذاشته بودید ولی از اون جایی که آدرس وبم تغییر کرده و دیر متوجه نظرت شدم الان خدمت رسیدم. آدرس جدید رو برات میذارم دوست داشتی بیا پیشمون.رادین گلی رو ببوس. www.fereshteyeasemuni.niniweblog.com
الينا گلينا
17 دی 91 16:37
آفرين به اين قند و عسل كه اينقدر مامان جونش را دوست داره.خيلي ناز شده ما شا ا...
مامان سارا
18 دی 91 6:52
اين پسر ناز و تو دل برو ... خدا حفظش كنه .... تيپش هم كه حرف نداره ... چه از جلو و چه از پشت ... ماماني اسپند روزانه يادت نره .
مریم--------❤
18 دی 91 9:23
سلام عزیزم امون از شیطونیای رادین امون بیشتر از مامانیش که هر دو هفته یه بار اپ میکنه و دلشم نمیاد این نظرات ما رو تایید کنه به به چه عکسای خوشملیراستی عزیزم چشمای رادین کوچولو قبلا آبی نبود؟؟؟یا من اشتباه فکر میکنم، همیشه سبز بوده خدا بد نده گلم ایشالله دندوناتم زود زود خوب بشه خیلی دوستون داریم
همسرم، همه ي هستي ام
18 دی 91 15:29
سلام عزيزانم حالتون چطوره؟ خوبيد؟ دلم براتون يه ذره شده. ماماني نگين نميگي دلمون برات تنگ ميشه؟
البته ناگفته نمونه كه بهت حق ميدم با داشتن يه بچه كوچولو كه هر روز داره بزرگتر ميشه و كارهاي جديد ياد ميگيره خيلي سخته. ولي اينو بدون خيلي خيلي دوستتون دارم و به يادتونم.


سلام گلم خوبی من هم دلم برات تنگ شده بود ،کجا بودین یه مدتی بود دیگه برامون کامنت نمی زاشتی ولی ما بازم دلمون پیشت بود .دوست داریم و می بوسیمت .
سمانه مامان پارسا جون
18 دی 91 18:32
سلام نگین جان ممنون بابت تبریکت عزیزم
رادین گلمو ببوس


سلام گلم ببخشید که با تاخیر تبریک گفتم ایشاالله سالیان سال زیر سایه شما سالم و تندرست باشه
سميه
19 دی 91 7:46
نگين جون ماشاءلله هزار ماشاءلله، بزنم به تخته، چش نخوره ايشاءلله رادين برا خودش مردي شده، قربونش برم. دلم براتون خيلي تنگ شده بود. شما كه نبوديد زياد به ني ني وبلاگ سر نميزدم، هر روز ميومدم وبلاگ رادين ولي نه خبري از رادين جونم بود نه از مامان جونه رادين. منم اينجوري ميشدم و دست از پا درازتر بر ميگشتم.


سلام مهربونم مرسی گلم ما هم دلمون برات تنگ شده بود اساسسی خاله اگه بدونی چه قد شیطون شده این وروجک با شیطونیاش نفس ادم رو بند میاره ولی با این حال وقتی می خواب دلم براش تنگ میشه
سميه
19 دی 91 10:40
خصوصيتو چك كن، گلم.


به روی چشم خانومی
الهام
19 دی 91 11:10
سلام مامان نگین عزیز. ماشالا به این پسر مامان که هم خوشتیپ و خوشگله و هم مهربون و دوست داشتنی . من که خودم از طرفدارای پرو پاقرصه آقا رادینم .


سلام خانوم گل مرسی عزیزم شما به ما لطف دارید و رادین به خاطر داشتن خاله های گلی مث شما به خودش می باله
متین مامی ایلیا
19 دی 91 14:33
ماشالا هزار الله و اکبر پسرمون هم بزرگ شده هم آقا و هم خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییی جیگر دوستتون دارم بوووووووووووووووووووووووووووس


مرسی عزیزم به پای پسمل ناناز گل شما نمیرسه
خاله نرگس
19 دی 91 22:39
وای عزیز خوش تیگم. تیپ مردونت عاااااااااااالیه.
در عوض خوب ویتامین دی جذب کردی پرنس باهوش اونهم زیر آفتاب سوزان
خوب راست می گه دیده نباید به کیک دست بزنند.
و در نهایت گمونم پرنس کنار پرنسس نشسته
بیایین وب جدیدمون. خوشحال می شیم


مرسی خاله جون مهربون بله حسابی ویتامین d ذخیره کردم حتما میاییم دیدنتون
زهرا
20 بهمن 91 20:57
سلام...آخي چه پسره نازي داريد... خدا حفظش كنه... راستي براي پسرت زن نميخواي؟؟