یه پرنس باهوش و مهربون
سلام پسملی گلم ،الاهی فدات بشم که هر چی از شیرین کاریات بگم بازم کم گفتم این روزها از بس ناناز و تو دل برو شدی که دلم نمی یاد حتی لحظه ای ازت دور بشم و یکی از دلایلی که کمتر به وبت سر می زنم همین عسل بودن شماست چون می خوام از لحظه لحظه های با تو بودن نهایت استفاده رو ببرم ،گل پسرم با کارهات همرو مجذوب خودت می کنی و همه عاشقت میشند این چند روزه حسابی به مامان حال دادی اخه مامان بد جوری دندونش درد می کرد و دندون پزشک ها هم نمی تونستند تشخیص بدند چم شده و عکس ها هم هی چی نشون نمی داد وقتی درد دندونم می گرفت شما وروجکم پریشون و با چشم های نگران و پرسشگر می یومدی سراغم و مامان رو ناز می کردی و تند تند می بوسیدی و هر چی به ذهنت می یومد برام می یاوردی حتی پتوت رو هم دادی به من ،پتویی رو که به غیر از بابایی جون به هیچ کس نمیدی و اگه کسی به پتوت دست بزنه اعصبانی میشی و هر طوری شده از دستش می گیری ولی تو این چند روزه پتوت رو میاوردی و می کشیدی رو من ،دیروز که از درد دندون گریه می کردم شما هم همراه من گریه کردی و عصر که برای چندمین بار رفتیم دندان پزشک همین که دیدی اقای دکتر رو دندون من کار می کنه و احساس کردی که من درد میکشم سریع اومدی و دکتر رو کنار زدی و گفتی مامان اوف نه البته خیلی محکم و اعصبانی این رو گفتی و بعد سرت رو گذاشتی رو پاهام که دراز کشیده بودم رو صندلی و گفتی مامان ناز مامان رادین و اقای دکتر و بابا و خانم منشی با دیدن این صحنه زدند زیر خنده ولی من اشک تو چشمام جمع شد چون یه فرشته دارم که همه جوره هوای مامانش رو داره بعد هم به بابا گفتم برای این که شما بیشتر اذیت نشی ببردت بیرون و کارم که تموم شد بیایین ،همین که بعد اتمام کار دندان پزشک اومدین تو دستتات رو بازی کری و گفتی ماما گوجی من یعنی بیا بغلم و محکم من و بغل کردی و بوسیدی من هم بهت توضیح دادم که اقایمامان رو اذیت نمی کرد و کاری کرد که مامان حالش خوب شد و شما هم با دقت به حرفهای من گوش کردی و رفتی و به اقای دکتر چوب شور دادی ، الاهی قربون مهربونیت و باهوشیت بشم .
برا دیدن بقیه عکیهام لطفا برید ادامه مطلب ( همه ی عکسها برای شهریور ماه)
این عکسها برا 1 شهریورند که تولد بهسا خانوم بود
این جا هم شما رفته بودی و به نی نی هایی که ب کیک دست می زدند می گفتی که نه و با انگشتت منعشون می کردی که دست نزند
وروجکم داشت به مامانش کمک می کرد و گرد گیری می کرد
قربونش بشم از بس کار کرده که خسته شده و داره استراحت می کنه
این اخرین عکس از موهای بلندت چون بعد این موهات کوتاه شد البته الان بازم بلند شده چون همهی عکسهای این پست مربوط به شهریور ماهه
این جا رفته بودید با بابا کباب درست کنید که اومدم دیدم خودت داری زیر افتاب کباب میشی و من هم سریع همه جات رو ضد افتاب مالی کردم
قربون این تیپ مردونت بشم مرد کوچک خونم
تو رو خدا از پشت تیپشرو داشته باشید
قربونت بشم که بزرگ شدی و دوست داری تنهایی غذا بخوری و مث ادم بزرگها تو لیوان دسته دار ای می خوری