9 ماهگیت مبارک
سلام جوجوی ناناز خودم عزیزم نه ماهگیت مبارک.فرشته ی من خیلی دلم می خواست که دیروز بیام و نه ماهگیت رو بهت تبریک بگم ولی چون مهمون داشتیم نتونستم بیام و شب از بس خسته بودم که رو مبل خوابم گرفته بود و اگه شما گوگولی خان برای شیر بیدار نمی شدی تا صبح همون جا می خوابیدم.امروز هم از صبح می خواستم سری به وبت بزم ولی بابایی لپ تاب رو برده بود و کامپیوتر من هم که هاردش تازه از سفر برگشته خونمون و همچنین بعد از ظهر بازم مهمون داشتیم و تا الان فرصت نکرده بودم سری به وبت بزنم و بهت تبریک بگم.
راستی جوجوی من بابایی برای ولنتاین یه گوشی برام خریده گوشی که خیلی دوسش داشتم و دیروز بهم داد نگو که دو روز بود که همه موبایل فروش هارو زیر پا گذاشته بود تا رنگ سفیدش رو که من دوست داشتم برام بگیره و اخر سر هم تو یه مغازه پیدا کرده و کلی گرون تر از رنگ مشکی گرفته.دست باباییمون درد نکنه که همیشه با کار هاش سوپرایزمون میکنه.گلم کادوی ولنتاین شما هم یادمون هست که براتون بگیریم ولی تو این چند روزه نتونستم برم بیرون ولی حتما برات می گیرم و مثل پارسال که هنوز تودلم بودی برات کارت هم میگیرم و می نویسم اخه پارسال برات کفش کالج گرفتم و رو بان بندی کردم تا چند ماه پیش که می خواستم پات کنم خودت روبانش رو باز کردی و کارتت رو هم نگه داشتم تا بزرگ شدنی بخونیش.
نفس من دو روز که بد جوری دستم درد می کنه طوری که انگشتهامو نمی تونم تکون بدم دعا کن تا دستم زود خوب بشه.
جیگیلییه مامان دیروز با هم رفتیم مرکز بهداشت برای کنترل و خدارو شکر باز هم مثل همیشه همه چی عالی بود و خانم دکتر گفت که رشدت خیلی خوبه و اگه اینجوری پیش بری حتما یه پسملی قوی و تنومند میشی ایشاالله.باز هم تو مرکز بهداشت دلبری کردی و همه رو جمع کرده بودی دور خودت و وقتی که از در وارد شدیم اونهایی که تو اتاق بودند باهم گفتند بازم پسمل ناز و خوشگل اومد و دوییدند به سمت شما و شمارو از بغل من گرفتند.
فرشته نازم خیلی دوستت دارم ،9 ماهگیت مبارک این اخرین ماه گرد تولدت هست که تک رقمیه و از ماه بد ماه گردهات دورقمی میشه،الاهی من دورت بگردم ماه من ،که به این زودی نه ماه کنار تو و با تو بودن سپری شد.